پنج

اینجا بارسلون است و ساعت ۳:۱۳ صبح من نه به خاطر آرامش ساحل اما به دلیل آن از دست رفته باز بیدارم اینجا دریا نه به اندازه مهربانی اما جذاب است شهر شاید به اندازه شعر شورانگیز است مردم با کمی اغراق بی شباهت به قهرمان حماسه خویشتن نیستند

دیدگاه‌ها

  1. حسین

    شاید گم شده هر کس نزدیکش و کنار دستش باشد. اگر نگاهی پیش پایش بیندازد ممکن است همانجا باشد. به امتحانش می ارزد. حتما داستان آن کسی که به دنبال گنج بود در مثنوی خوانده اید که در خواب دید برای رسیدن به گنج به او گفتند تیر را در چله کمان قرار بده و رها کن هر جا که تیر افتاد همانجا گنج نهان است. و او هر بار همین کار را می کرد اما چله را می کشید و رها می کرد و به گنج نمی رسید. حتی نزدیک بود جانش را در این راه بدهد. ندا آمد که ما گفتیم تیر را در کمان قرار بده و رها کن.نگفتیم که آنرا بکش و رها کن. این بار بدون آنکه چله را بکشد تیر را رهاد کرد. گنج کنار پایش بود. شاید گنج (گم شده) من و شما هم کنار پای مان باشد. شاید. شاد باشید.
    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  2. rahish

    سلام,چرا دیگه ماجراهای سفرتونو نمینویسین؟ 🙂
    ………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. راستش حالی نیست.

  3. elahe

    باز رفتین اسپانیا.خوش به حالتون.من همش باید غصه بخورم چون هیچ وقت نمیتونم برم.ولی چرا نمیگید کجاها میرین.لطفا بنویسید.
    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. جای جدیدی نرفتم. جای جدیدی نرفتم. غصه نخور. غصه نخور. غصه نخور.

  4. زهرا .م

    سلام
    و عرض ادب

    پربار / زیبا / ادبی و حس دلنشین سفری عاشقانه
    ………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خودم چنینی باوری ندارم.

  5. محراب

    سلام
    تنها ارزویم در زندگی سفر کردن است.
    این جمله شده برند تجاری ام انگار
    اما بگذریم
    از خدا خواستم به هر نحوی شده سفر را از زندگی ام نگیرد که دیگر ادامه سوزاندن عمر را زندگی نخواهم نامید.
    لیکن اینبار سفری پیش رویم گذاشته متفاوت !؟
    ماموریتی به مناطق زلزله زده ورزقان و اهر
    نمیدانم براورده شدن یکی دیگر از ارزوهایم است و باید قدردان باشم یا آزمایشی برای سنجش میزان قدر شناسیم از سفرهای تلخ و شیرین پیشین
    تابحال از هر نوع سفری استقبال کرده ام و لمس تمامی ناشناخته ها چه گوارا و فرحبخش و چه بد و بغرنج برایم جذابیت داشته است
    حتی از اینکه شانس این را دارم که زمانی به دنیای دیگری سفر می کنم احساس رضایت دارم ( احمقانه اما واقعی )
    اما این سفر برایم حس غریبی را ایجاد کرده است که نمیتوانم بیان کنم
    یک سر در گمی مبهم
    انگار به استقبال درد میروم
    دعا کنید بتوانم دردی را التیام باشم
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. هر سفری معنای خودش رو داره و تجربه خاصی رو به ارمغان میاره. سالها پیش بنده در زلزله بم چنین تجربه ای داشتم. همه ی سفرهای بنده اینطوری نبوده که الان هست. سفر به بم در هنگام زلزله، سفر برای نصب تجهیزات ماهواره ای برای دریافت سیگنال های لرزش زمین به اطراف کشور، سفر به افغانستان و ۲۱ روز حمام نکردن، و سفر به عراق و کارکردن در دمای ۵۵ درجه سانتیگراد زیر آفتاب و … در کارنامه ی سفرهایم دیده میشه.
    بنابراین حتما وجودتان مفید خواهد بود. موفق باشید و پایدار.

  6. Masi

    تنها چیزی که التیام ( و نه درمان) از دست رفته هاست…… “معنا ” بخشیدن به جریانات حاکم بر زندگیه.

    اگر منظورم رو خوب نتونستم بیان کنم بگین که یک مثال بزنم برای حرفم…..

    پر باشین از آرامش و قلب و روحتون همیشه بتونه از “لحظه” نهایت لذت رو ببره استاد.
    ……………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. زنده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *