خيلی كوتاه، كمی ادبی در یک آن توسط آرش نورآقائی در چهارشنبه, دی 4, 1387 من نگاه کردم. او سکوت کرد. من فریب خوردم. نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط خيلی كوتاه، كمی ادبی خواب و کودکی خيلی كوتاه، كمی ادبی تماشا خيلی كوتاه، كمی ادبی دگر بار در آستانۀ بهار
محجوب ۵ دی ۱۳۸۷ در ۱۲:۱۸ ب٫ظ ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه بر پاکبازی توزمین و زمان گواه من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه «محتشم کاشانی»
محجوب ۵ دی ۱۳۸۷ در ۱۲:۲۴ ب٫ظ ای نرد حسن باخته با آفتاب و ماه بر پاکبازی توزمین و زمان گواه من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه «محتشم کاشانی»
سیما سلمان زاده ۲۴ مهر ۱۳۹۷ در ۱۰:۵۵ ق٫ظ آخر او بود که زمین خورد. ………………………………………………………………………………………………………………………………… جواب: سلام.
لیلا ۸ اسفند ۱۳۹۹ در ۱۱:۱۰ ب٫ظ سلام اشکال نداره واست تجربه میشه …………………………………………………………………………………………………………. جواب: سلام. سپاس.
دیدگاهها
ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه
بر پاکبازی توزمین و زمان گواه
من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون
صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه «محتشم کاشانی»
ای نرد حسن باخته با آفتاب و ماه
بر پاکبازی توزمین و زمان گواه
من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون
صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه «محتشم کاشانی»
آخر او بود که زمین خورد.
…………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
سلام
اشکال نداره واست تجربه میشه
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.