درخت بهار

ایکاش درختی بودم در بهار
و چنان در حال می‌زیستم که
فراموش می‌کردم
گیر افتادن در بین زمستان و تابستانی که
یکی مرا عریان می‌کند و دیگری بریان.

دیدگاه‌ها

  1. سیما

    قرارمان «کاش»گفتن نبود
    الا
    چون خاطرهٔ آن شب «فروغ» بر لبهٔ کت …

    یادت هست؟
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. بله. سپاس.

  2. لیلا

    زیبا، کمی غمگین ولی بی نظیر نوشتی!!

    سلام بر اندوهی که در قلبت جاری‌ست.
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  3. Masi

    شما اگر رنگ بودی، سفید
    اگر میوه بودی، سیب، توت فرنگی
    اگر گل بودی، یاس، رز قرمز
    اگر حس بودی، جسارت، شجاعت، کنجکاوی
    اگر شهر بودی، فلورانس
    اگر فصل بودی، بهار
    اگر عنصر بودی، آتش
    اگر خواننده بودی، شجریان
    اگر شی بودی، کتاب، تیر و کمان

    و اگر درخت بودین، حتما درختی در بهار که سخت در حال زیست می کردین!
    …………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. همش به لطف و محبت شماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *