درنگی بر خوزستان

درختان بلوط که در میان سنگ‌های چند میلیون ساله رشد کرده‌اند، گویی در حال رقص و مستی بودند که در یک لحظه فرمان «همگی بی‌حرکت!» دریافت کرده‌اند.
تصویرشان دست افشانْ ماندگار شده است بر صحنهٔ دشت‌ها و تپه‌ها.
گلهٔ شیرها همگی در حال غرش، بی‌حرکت شده‌اند در پیکر سنگی‌شان.
شاهان و شاهبانوان ایلامی هم بر دهانهٔ غار یا بر سطح دیواره‌ها ساکت، آرام گرفته‌اند.
کارون اما می‌دود، هرچند آهسته و کمی خسته.
آتش هم جای جای شعله می‌کشد، کم‌رمق.
خوزستان همه‌اش شده تصویر. درنگ کرده اندکی. منتظر است انگار.


دیدگاه‌ها

  1. سیما

    برای درمان افسردگی همه‌شان، خیزستانی لازمه…
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  2. لیلا

    سلام
    چه متن زیبایی واسه خوزستان نوشتی
    ولی من هر وقت خوزستان میرم دلم به حال خوزستان و خودمان میسوزد چون به خوزستان خیلی ظلم شده در این ۴۲ سال و هنوز ادامه داره
    کم شهری نیست واسه خودش خیلی ثروتمند هست ولی ظلم کردن ودر فقر نگه داشتنش
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از اظهار نظر.

  3. Masi

    همیشه توصیف های کوتاه و مختصر و پر مغزتون درباره ی شهرها منو محسور می کنه.
    دو نیم خط آخر همه ی خوزستان است.

    استاد “آب و خاک” برام مفهوم دیگه ایی پیدا کرده بعد از خوندن شما.پدیده ها معنای دیگری گرفتن، فقط میدونم این نوع نگاه تمرین میخواد و ادامه دادن، رها کنم برمیگردم به نگاههای تکراری و من نگاه شما به دنیا رو دوست دارم.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. زنده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *