تا ببینم چه می‌شود

آرزوی سفر به دور دنیا با دوچرخه را فراموش نکرده‌ام. برای اجرایی شدن این تصمیم، اقداماتی لازم بوده و هست که در حال انجام آن‌ها هستم. اکنون در حال رهاشدن از تعهداتم هستم. احتمالا مرام و نوع نگرش به این سفر را – از آن‌چه قبلا گفته‌ام – تغیییر خواهم داد. بعد از این:

یکی از اولین اقدامات خرید دوچرخه‌ای مناسب و لوازم این سفر است (دوچرخه‌ای که دارم برای این سفر مناسب نیست). دومین مرحله اجرای یک سفر حداقل دو هفته‌ای در ایران است. و بعد… تا ببینم چه می‌شود…

دیدگاه‌ها

  1. ...

    فکر می کنی، پس اتفاق می افتد. امایش را بی خیال شو. برو تا وقت هست. تا گرفتار نشدی. آن اولی که … است کم پیش می آید. آزادیت را با هیچ چیز عوض نکن. چیزهای فریبنده ای هست که گاهی افکار آدم را قلقلک می دهد اما دستاوردی ندارد. در این ماندن می پوسی. تو حتی فرصتت بیشتر از نسیم و جعفر خواهد بود. برو تا وقت هست… تا گرفتار نشدی…

  2. cydar

    آرزو داشتم سفر دور دنیا را با یک اتو کاروان انجام دهم اما ظاهرا محال بنظر میرسد شاید روزی میسر شد.

    موفق باشید

  3. سمیه

    به نظر من آزادی این نیست که انسان هیچ وابستگی و دلبستگی نداشته باشه و هر کاری
    که دلش میخواد انجام بده .
    آزادی معنای عمیقتری داره .

  4. مهدی فتوحی

    سلام. من قصد دارم تصویر و نقش چهره ی پادشاهان هخامنشی را آنچه در نقش برجسته ها و آنچه دررها و آنچه ر کاشی کاری ها باقی مانده در یکجا گردآوری کنم. غیر ا ز داریوش و کوروش و داریوش سوم و خشایارشا اگر نقش دیگری می شناسی که در آن چهره ی شاه را می توان تشخیص داد به من اطلاع بده. ممنون. لطفا با ذکر منبع باشد.

  5. شهرام

    من از بچگی رویام جهانگردی بوده و حتی چیزی که از کودکی م یادم میاد طبیعتی بوده که رفتم ،دوست داشتم با ماشین یا دوچرخه برم ، خوب آرش شما دوچرخه رو داری همین دوچرخه رو که داری پس حتما یکی دیگه رو می خر ی و می ری چون رو اون چیزی که تمرکز می کنی حتماَ بهش می رسی پس همه چیز بستگی به خودت داره ،موفق باشی

  6. مریم

    سلام
    مگه خبرنگار هم هستی؟؟ اسمتا تا حالا نشنیدم جزء خبرنگارها!!!
    اگه بخواهی واقعن سفرت جور میشه
    حالا چرا از … این همه استفاده کردی؟؟
    تو هم برو ازدواج کن مرحله ۱ – بوجود می آید بالاخره به هم دلبستگی پیدا میکنید. مرحله ۲ – هم خدا بزرگه بالاخره درست میشه
    موفق باشی

  7. reza

    سلام فکرخوبی هست من هم تو این فکرهستم اما کسی نیست که حمایتم کنه خوشحال میشم کسی کمکم کنه r_tahamtan@yahoo.com
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  8. رضا

    سلام آرش عزیز
    اگه روزی برای سفر به دور دنیا تصمیم گرفتی خواهش میکنم به من هم خبر بده
    مشتاق دیدار
    رضا
    ………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام آقا رضا. ارادتمندم. به روی چشم.

  9. علي

    صبورانه در انتظار زمان بمان !

    هر چیز در زمان خودش رخ می دهد

    باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند،

    درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند

    سلام آرش جان امیدوارم و ایمان دارم که به هدفت میرسی و از خدا می خوام که کمکت کنه
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. قربان شما و سپاس محبتتان.

  10. علي

    وقتی همسفـــر ، خـــدا باشد!
    اوایل، خداوند را فقط یک ناظر مى دیدم، چیزى شبیه قاضى دادگاه که همه عیب و ایرادهایم را ثبت می‌کند تا بعداً تک تک آنها را به‌رخم بکشد.به این ترتیب، خداوند مى خواست به من بفهماند که من لایق بهشت رفتن هستم یا سزاوار جهنم. او همیشه حضور داشت.
    ولى بعدها، این قدرت متعال را بهتر شناختم و آن هم موقعى بود که حس کردم زندگى کردن مثل دوچرخه سوارى است، آن هم دوچرخه سوارى در یک جاده ناهموار!
    اما خوبیش به این بود که خدا با من همراه بود و پشت سر من رکاب مى‌زد.
    آن روزها که من رکاب مى‌زدم و او کمکم مى‌کرد، تقریباً راه را مى‌دانستم، اما رکاب زدن دائمى، در جاده‌اى قابل پیش بینى کسلم مى‌کرد، چون همیشه کوتاه‌ترین فاصله‌ها را پیدا مى‌کردم. یادم نمى‌آید کى بود که به من گفت جاهایمان را عوض کنیم، ولى هرچه بود از آن موقع به بعد، اوضاع مثل سابق نبود. خدا با من همراه بود و من پشت سراو رکاب مى‌زدم.
    حالا دیگر زندگى کردن در کنار یک قدرت مطلق، هیجان عجیبى داشت. او مسیرهاى دلپذیر و میانبرهاى اصلى را در کوه ها و لبه پرتگاه ها مى شناخت و از این گذشته می‌توانست با حداکثر سرعت براند، او مرا در جاده‌هاى خطرناک و صعب‌العبور، اما بسیار زیبا و با شکوه به پیش مى‌برد، و من غرق سعادت مى‌شدم.گاهى نگران مى‌شدم و مى‌پرسیدم، «دارى منو کجا مى‌برى» او مى‌خندید و جوابم را نمى‌داد و من حس مى‌کردم دارم کم کم به او اعتماد مى‌کنم.
    بزودى زندگى کسالت بارم را فراموش کردم و وارد دنیایى پر از ماجراهاى رنگارنگ شدم. هنگامى که مى‌‌گفتم، «دارم مى‌ترسم» بر مى‌گشت و دستم را مى‌گرفت.
    او مرا به آدم‌هایى معرفى کرد که هدایایى را به من مى‌دادند که به آنها نیاز داشتم.
    هدایایى چون عشق، پذیرش، شفا و شادمانى.
    آنها به من توشه سفر مى‌دادند تا بتوانم به راهم ادامه بدهم.
    سفر ما؛ سفر من و خدا.
    و ما باز رفتیم و رفتیم ….
    حالا هدیه ها خیلى زیاد شده بودند و خداوند گفت:
    « همه‌شان را ببخش. بار زیادى هستند. خیلى سنگین‌اند! »
    و من همین کار را کردم و همه هدایا را به مردمى که سر راهمان قرار مى‌گرفتند، دادم و متوجه شدم که در بخشیدن است که دریافت مى‌کنم. حالا دیگر بارمان سبک شده بود. او همه رمز و راز هاى دوچرخه سوارى را بلد بود. او مى‌دانست چطور از پیچ‌هاى خطرناک بگذرد، از جاهاى مرتفع و پوشیده از صخره با دوچرخه بپرد و اگر لازم شد، پرواز کند..
    من یاد گرفتم چشم‌هایم را ببندم و در عجیب‌ترین جاها، فقط شبیه به او رکاب بزنم. این طورى وقتى چشم‌هایم باز بودند از مناظر اطراف لذت مى‌بردم و وقتى چشم‌هایم را مى‌بستم، نسیم خنکى صورتم را نوازش مى‌داد.
    هر وقت در زندگى احساس مى‌کنم که دیگر نمى‌توانم ادامه بدهم
    او لبخند مى‌زند و فقط مى‌گوید:
    «تو فقط رکاب بزن من با تو هستم »
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از نوشته اتان.

  11. دوستدار سفر

    سلام.من خیلی دوست دارم کشور های زیادی رو بگردم و همیشه سایتای گردشگری رو می خونم.اما نگران چند چیزم.میشه راهنماییم کنید(ببخشید سوالام یه کم زیاده اما خیلی دوست دارم بدونم).مدارک لازم برای سفارتو که نگا میکنم خیلی جاها برگه اشتغال به کار می خواد.یعنی با کار ازاد(مثل طراحی سایت) نمیشه رفت.حتما باید جایی استخدام باشی؟اشتغال به تحصیل چی(البته با این محدودیت وقت زیادی هست)؟بلیط پرواز و رزو هتل هم می خواد اما برا کسی که می خواد با دوچرخه مثلا بره و خیلی وقتا چادر یزنه، پس باید الکی ایناروهم بگیره؟(اصلا میشه تو خیلی از کشورا هتل نگرفت و بدون پول چادر زد؟).اگه سفر هایی زیادی داشته باشیم ممکنه به اینا زیاد گیر ندن؟در ضمن من به دوچرخه سواری عادت دارم اما تو هوای گرم با افتاب و بدون هیچ سایه ای فکر نکنم بیشتر از نیم ساعت بتونم دوچرخه برونم.این مشکل گرما زده نشدن و نداشتن سایه رو چه جوری سایکل توریستا هل می کنند.خیلی ممنون میشم اگه به سوالام پاسخ بدین.بازم ممنون
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.
    ۱- سوالات شما در مورد “سایکل توریست” ها رو من نمیتونم جواب بدم. من با دوچرخه سفر نمی کنم.
    ۲- با کار آزاد هم میشه سفر رفت. فقط باید حساب بانکی و یا ضمانت بانکی داشته باشید.
    ۳- تا جایی که من میدونم در همه کشورها بنا بر قوانین هر کشور میشه چادر زد.

    موفق باشید.

  12. رسول

    ببخشید سفر با قطار به کشورای مختلف هم به صرفه و خوبه؟بازم ممنون
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله، خوبه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *