بالکان

فردا استانبول را ترک می کنیم. می رویم به سمت منطقه “بالکان”. اقامت بعدی امان در “تسالونیکی” خواهد بود. برای اولین مرتبه است که از این شهر دیدار خواهم کرد. همان جایی است که جایزه “اسکندر طلایی” در فستیوال فیلم معروف این شهر به “خواب تلخ” اثر “محسن امیر یوسفی” ، و “آنجا” اثر “عبدالرضا کاهانی” تعلق گرفت.

“بالکان” شامل بخش اروپایی ترکیه، یونان، آلبانی، رومانی، بلغارستان، بوسنی و هرزگوین، کرواسی، اسلونی، مقدونیه، صربستان، مونته نگرو و رومانی است. این منطقه از سه طرف به دریا (شرق: دریای سیاه و اژه، غرب: دریای آدریاتیک، جنوب: مدیترانه) و از یک طرف (شمال) به بخشی از کوه های آلپ محدود می شود.

نام منطقه  “بالکان” به دلیل وقوع جنگ هایش (جنگ اول: ۱۹۱۲، جنگ دوم: ۱۹۲۳) که دقیقا قبل از جنگ جهانی اول اتفاق افتادند، در تاریخ معروف است. بد نیست بدانید جنگ اول بالکان به ۵ قرن حاکمیت عثمانی ها پایان داد.

به هر حال، ما فردا شب را در “تسالونیکی خواهیم بود و به زودی برگی از تاریخ ایرانیان (البته نه چندان خوشایند) را برایتان روایت خواهم کرد.

اما امروز، استانبول را (نه در حد استانبول، بلکه در اندازه یک گشت نیم روزه در هوای سرد) تماشا کردیم. علاقمند شدم به این شهر برگردم. حالا دیگر وقتش فرا رسیده که ترکیه را بهتر بشناسم.

استانبول در زمان حضور ما، هنوز درگیر اعتراضات مردمی است که شهر و درختان شهرشان را دوست دارند و برایش حدود ۱۶ نفر کشته داده اند. دیروز (۲۱ اسفند، همزمان با ورود ما به استانبول) یک نوجوان جانش را از دست داد و اعتراضات دوباره شدت گرفت. این نوجوان که قبلا در اثر اصابت گاز اشک آور در بیمارستان بستری شده بود و به کُما رفته بود، دیروز جان سپرد.

ظاهرا هنوز رانندگان تاکسی در شهر پر از گردشگر استانبول به بد مَردمی خود شهره اند. امروز یکی از مسافرانم، یک اسکناس ۱۰۰ دلاری به یک راننده پرداخت کرد و راننده در عوض با یک حرکت سریع، پول را به یک اسکناس ۱۰ دلاری تبدیل کرد. ما قبلا این مورد را به مسافران تذکر داده بودیم، و همین باعث شد که مسافر محترم ما به راننده اعتراض کند و پولش را زنده کند.

آنچه که از “ایاصوفیه” جذبم کرد، ساختمان باشکوهش نبود، بلکه در کنار هم قرار داشتن نام حضرت “محمد” و تصویر “مسیح” بود.

استانبول، روح استانبول را دارد. همان شهری است که باید باشد. مَکر اصفهان و شهوت شیراز و ریای یزد را یکجا دارد. خوب است. خوشم می آید.

دیدگاه‌ها

  1. جهانگرد کوچک

    استانبول زیبایی غربی و اصالت شرقی را در هم آمیخته است.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. به گمانم اینگونه است.

  2. پوریا

    تا قبل از اینکه با شما دو بزرگوار (شما و آقای درویش) از راه های مختلف آشنا بشم یه جورایی طبیعت و محیط زیست رو برده خودم میدونستم و فکر میکردم فقط واسه استفاده من ساخته شدن! و هیچ وظیفه ی خاصی نسبت بهشون ندارم. ولی حالا سعی میکنم بیشتر کنارش باشم تا روبروش. یه حس خوب و مقدسی که توی وجود همه هست ولی یه تلنگر میخواد تا بیدار بشه و اونم عشق به طبیعت و محیط زیسته . شمام یه تلنگر محکم به اون حس من زدید . همیشه پیروز و موفق باشید…از قائمشهر
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خیلی خوشحالم. امیدوارم در زندگی همیشه شاد و البته مسوولیت پذیر باشید.

  3. فرشته

    نمیدونم چی باعث شده یزد برای شما ریاکار باشه، اما شخصا این تعابیر شما از شهرهای ایران رو دوست نداشتم.
    استانبول هم مثل هر سه شهری که مثال زدید به مدتی تامل و ته نشین شدن در محیطش نیاز داره تا بشه گنجینه ی درونش رو دریافت.
    باید در دلشان زیست، چون اینها تنها شهرهایی با ساختمانهای زیبا نیستند. اینها شهرهایی زنده هستند که مردمشان روح دارند. خوشحالم که زیباترین تجربه ها از هر چهار شهر رو داشته ام.
    امیدوارم اظهار نظرم ناراحتتون نکرده باشه.  
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. نه، چرا ناراحت بشم؟ من اصفهان و شیراز و یزد و استانبول رو دوست دارم. این که نوشتم، برداشت آنی خودم بود از سفرهایم به این شهرها. خواستم کمی بدون رو دربایستی و بی تعارف، تعبیری ارائه کرده باشم. میتونه درست نباشه. اما اینجوریه دیگه…

  4. فرشته

    نه خب هر کسی عقیده ای داره. اما باید دید تاثیر ابراز عقیده اونهم تو فضایی که تبدیل به رسانه شده چیه. شخصا معتقدم بدنام کردن کار خیلی ساده ایه، حالا چه صفاتی که نسبت میدیم واقعیت داشته باشند یا نه. به هر حال تاثیر خودشون رو میگذارند و فرصت رو از اعضای اون جامعه برای عرض اندام میگیرن. مگه صفاتی که به ایرانی ها نسبت میدن همه درسته؟ مگه همه ی ایرانی ها وحشی و دروغگو و بی تمدن هستن؟ اما خودت تاثیرش رو میبینی و اینکه یه عده حالا بعد از سالیان سال با کنجکاوی و شاید ترس و لرز میخوان راهی ایران بشن. چرا با مردم خودمون انقدر بی انصاف باشیم؟ اینها هم بخشی از ایرانه که من رو آزار میده و نمیتونم ساکت باشم.  
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. فرشته احساس می کنم (و بر خلاف انتظاری که از تو دارم) داری خیلی سانتی مانتالیزم به قضییه نگاه می کنی. من استانبول را با جنبه هایی از سه شهر ایران مقایسه کردم، همین. این بدنام کردن نیست. از طرفی اینکه همش از خوبی بگیم، اتفاقا عین نادرستی است که می شود مرتکب شد. اتفاقا اینکه من بعد از این همه سال تلاش برای شناساندن کشورم به هموطنانم و حتی خارجیان، حق نداشته باشم خیلی ساده به بخش هایی از صفات (بد) شهرهای کشورم نگاه کنم، عین بی انصافی است. درضمن من واقعا و از ته دل ترجیح میدم اونجوری که فکر می کنم، بنویسم تا اینکه دیگران مجبورم کنند اونجوری که اونها می خواهند بنویسم.

  5. پژمان

    سلام
    بسیار عالی و لذت بخش.

    در جواب دوست ارجمند خانم فرشته دوست دارم نکته ای رو اشاره کنم. من هم در فرانسه برام خورده گرفته شد که چرا برداشت آنی خودمو در باره دانمارک ابراز داشتم ولی باید بگم بعضی حس ها در لحظه به وجود میاد و نه در یک عمر زیستن در آنجا چون ممکنه جسم آنجا باشه ولی ذهن جای دیگر.

    با اشتیاق و لذت کامل سفرنامتو دنبال میکنم.

    موفق باشی دوست عزیز
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. شما هم موفق باشی.

  6. پژمان

    تصحیح میکنم
    منظور خرده بود و نه خورده.
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. بله، متوجه شدم.

  7. فرشته

    سلام به تو، استانبول و یونان.
    امیدوارم سفر خوبی در پیش داشته باشید.
    با حسی که از ایاصوفیه داشتی موافقم. من هم دقیقا همین احساس رو داشتم.
    و با تمام احترامی که برای عقیده ات قائلم مثل فرشته اعتقاد دارم خوب توصیف نکردی اصفهان و شیراز و یزد رو…
    نه چون زاده ی اصفهانم… از تاثیری که حرفهات میتونه داشته باشه نگرانم.
    بار صفاتی که به کار گرفتی رو راحت نمیشه فراموش کرد.
    سفر به سلامت.
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. شما دو تا فرشته، دارید به من می گید که حتی حاضر نیستید نقد ایران و ایرانی رو بشنوید. آیا در اصفهان مکر نیست؟ آیا در شیراز شهوت نیست؟ آیا در یزد ریا نیست؟ اگر فکر می کنید، نیست بیایید تا بهتون نشون بدم.
    هر کشوری، هر شهری و هر مردمی خوبی و بدی های خودشون رو دارن، ما باید بتونیم همه اینها رو ببینیم.
    جالبه که یک خط نقد صفات این شهرها شما رو ناراحت کرده. آیا خوشحال میشید که همش توصیف خوب کنم؟
    جالب اینه که من این مکر و شهوت و ریا رو بد ندونستم. یک جوری نوشتم که بگم اتفاقا با این ها حال می کنم. اما شما نتونستید تحمل کنید همین رو. این خیلی بده. خیلی.

  8. نهال

    سلام
    از خداوند خواهانیم در سال نو ۱زن اصفهانی ۱زن شیرازی ۱زن یزدی ۱ زن استانبولی نصیبتان کند. آمین
    موفق باشید.
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. به سلامتی.

  9. فرشته

    سلام. بحث نقد نیست، من میتونم نقد بشنوم مطمئنم فرشته هم همین طوره. بحث تاثیرگذاری کلام تو بود و بار منفی که مخاطب از توصیفت میگیره!
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  10. دختر کویر

    امیدوارم تو این سفرتون یکی از شهرهای اونجا حال و هوای کرمان براتون زنده کنه تا ببینیم صفت شهر ما چیه ؟ :-))
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. اوهوم.

  11. علی حلوایی

    آقا آرش سلام
    جه عجب بالاخره از فاز یوز پلنگ بیرون آمدی و سفر نامه نویس شدی!
    بنویس استاد خوش نویس ! که چقدر خوب سفر را به قلم و تصویر می کشی !
    انشااله یک بار با هم در تور جهانگردیتان هم سفر شویم
    پیشاپیش فرارسیدن نوروز باستانی در اروپا بر شما مبارک
    با آرزوی سالی پر از خیر و برکت برای شما
    شاد باشید
    …………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از لطف شما. بنده هم سال خوبی برای شما آرزومندم.

  12. سیما

    استانبول برای من هرگز دوست‌داشتنی نشد؛ به نظرم ویترینی‌است از ترکیه‌ای که آنچنان نیست، همانطور که مجری‌های شبکه‌های تلویزیونی‌اش از جنس مردمش نیستند.
    برخی از بی‌عرضه‌گی امثال ما مجال جولان پیدا کردند.
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. بخشی از حقیقت اما نه شاید همش. جای گفتگو داره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *