خيلی كوتاه، كمی ادبی او توسط آرش نورآقائی در شنبه, مهر 26, 1404 در میانهٔ بودن و نبودن ایستاده! نه به خود مینگرد و نه به مسیر که از هر دو گذشته. گویی دلش در افق جاریست. نسیم، آرام دست میگذارد بر شانهاش و خورشید میبوسد چهرهاش را در آن دم، جهان میآساید؛ در آرامشی عمیق که سخن نمیخواهد. نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط خيلی كوتاه، كمی ادبی هستی خيلی كوتاه، كمی ادبی زایش و زوال موج خيلی كوتاه، كمی ادبی تو به