«کتابها و آدمها» عنوان رویکردیاست برای بررسی فرآیند تأثیر روایتهایی که منتشر شدهاند؛ انعکاسی خواه در کتابی دیگر یا زندگی افرادی از شخصیتهای آن کتاب.
کم نیستند فیلسوفان، پژوهشگران، نویسندگان و متفکرانی که پندار، گفتار یا کردارشان نه تنها در قالب ایدئولوژی یا شیوه زندگی، مستقیم یا غیر مستقیم در زندگی متأخران خود تأثیرگذار بوده بلکه در قالب مکتوبی، مستند و دنبال شدهاست.
آرش نورآقائی در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۹۹ در بستر مجازی اینستاگرام، گفتاری را برای به تصویر کشیدن ارتباط «کتابها»ی زیر از طریق «آدمها»ی تأثیرگرفته از این دو کتاب تدارک دیده بود:
– «درباره طبیعت»، تیتوس لوکرتیوس کاروس (۵۵-۹۰ پ.م.)، ترجمه میرجلالالدین کزازی، ۱۳۹۰، نشر معین.
– «جهان چگونه مدرن شد؟»، استیون گرینبلت، ترجمه مهدی نصراللهزاده، ۱۳۹۸، نشر بیدگل ( این کتاب ترجمهایاست از کتاب The Swerve)
او در ابتدای این گفتار به تصویر «زایش ونوس»، اثر نقاش فلورانسی- ساندرو بوتیچلی- به عنوان نمادی از اهمیت سرایش کتاب «درباره طبیعت» در دوره نوزایی (رنسانس) اشاره کرد و تأثیرپذیری «کاروس» از فیلسوف هلنیست «اپیکور» را یادآور شد. «اپیکور» در این راه به آرامش روحی (آتاراکسیا) و فقدان رنج (آپونیا) به عنوان دو ستون دستیابی به شادی اعتقاد داشت.
«مارکوس تولیوس کیکرو (سیسرون)، فیلسوف رومی، اولین دوست و همراه «لوکرس» معرفی شده که گمان میرود ویراستاری کتاب «درباره طبیعت» نیز به عهده وی بودهاست.
آرش نورآقائی در شرح این کتاب بر ارائه نظریه «اتمگرایی» یا «ذرهگرایی» سه قرن پس از نظریه پیشاسقراطی «لئوکیپوس» پرداخت؛ گرچه طرح این نظریه به »دموکریتوس» (دموکریت)، همعصر او هم نسبت داده شدهاست.
در ادامه از ارتباط احتمالی «دموکریتوس» با «اُستانوس» (ایرانی) در لشکرکشی خشایارشا به یونان و ارتباط «اُستانوس» با «هوشتانه» اوستایی (مَغ) و پیشینه جادوگری و کیمیاگری در ایران پرداخته شد.
او در این میان به کتاب «اسرار قاسمی»- اثر ملاحسین کاشفی (نویسنده «انوار سهیلی»)- توجه داد که به «کُلُّهُ سر» به مثابه «کیمیا»، «لیمیا»، «هیمیا»، «سیمیا» و «ریمیا» همان اسرار علوم خفیه میپردازد. ملاحسین کاشفی کتاب «کلیله و دمنه» را نیز به فارسی بازنویسی کرده و این کتاب اولین کتاب ایرانیاست که به زبان فرانسه ترجمه شدهاست.
بخش دوم این گفتمان به کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» اختصاص داشت. نسخه اصلی این کتاب تحت عنوان The Swerve، به یک «پیچ فرهنگی» اشاره دارد.
کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» کند و کاویاست در کتاب «درباره طبیعت». استیون گرینبلت در این کتاب چگونگی کشف کتاب «درباره طبیعت» را حدود ۱۵۰۰ سال پس از انتشار آن (۱۴۱۷ م.) توسط «پوجو براچولینی» و جسارت نویسنده را در روایت تأثیر یکی از شخصیتهای این کتاب در شکلگیری رنسانس به تصویر میکشد.
شایان ذکر است قبل از قرون وسطا، کنکاش در دورانپیش از مسیحیت با عقوبت سخت همراه بوده و چنین افرادی تحت عنوان «پاگان» از جامعه طرد میشدند؛ تفکری که در تقابل با انسانگراها (اُمانیستها) قرار میگرفت.
کتاب «درباره طبیعت» به زبان لاتین در ۷۴۰۰ سطر به شعر نگاشته شده و استیون گرینبلت ان را یک شاعرانه فرهنگی خواندهاست.
«پوجو» این کتاب را در صومعهای واقع در جنوب آلمان و زنجیرشده بر یکی از میزهای صومعه بازیافتهاست. آنچه در این میان رخ مینُماید مهارت خوشنویسی اوست که همراه با ابداع خطی به عنوان مبنای حروفنگاری، امکان راهیابی او به کار دفتری در آن صومعه را فراهم میکند. تسلط وی به زبان لاتین از دیگر امتیازات اوست که کدبرداری از کتاب «درباره طبیعت» را تسهیل ساختهاست.
به نظر میرسد گرینبلت در کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» سرگذشت براچولینی را بهانهای کرده برای مرور سرآغاز رنسانس توسط یک شکارچی حرفهای کتاب در دورهای که دزدان کتاب با خط «طلسم» نفرین میشدند.
این کتاب نقبیاست بر زندگی مردان اهل کتاب در قرون وسطا؛ زمانی که تنها رم دارای ۲۸ کتابخانه عمومی بود و معماری بنای صومعه و کتابخانه و بعدها به تبع آن کلیسا، با توجه به لزوم تابش خورشید برای حفاظت از کتابها در برابر رطوبت، تعریف میشد.
«مرد ویتروویوسی» یا «ویترووین» نمونه دیگریاست از تأثیر نگرش «آدمها».
این اثر را در اصل طرحی از ویتروویوس، معمار نابغه رومی و نویسنده کتاب «ده کتاب معماری» میدانند که توسط لئوناردو داوینچی ترسیم شدهاست. این طرح که بر سکه یکیورویی نیز نقش بسته به اندازه «مونالیزا» و «شام آخر» معروف است. ارش نورآقایی در اینخصوص یادآور شد که «ویتروویوس» نیز با «لوکرتیوس» همعصر بودهاست.
آوانگارد بودن طرح نظریه «اتمگرایی» در کتاب «درباره طبیعت» موضوع ادامه این گفتار بود؛ زمانی که عمدتاً آخشیجان و ریزموجودات، بنیان طبیعت شناخته میشدند، صحبت از ذرات اتم و جنبش ذرات بنیادین در فضای تهی غیر معمول جلوه میکردهاست. از سوی دیگر حدود ۶ قرن پس از تألیف کتاب «درباره طبیعت» یک راهب زن به نام هیپاتیا- اخرین کتابدار کتابخانه اسکندریه، ریاضیدان، فیلسوف، منجم- به زعم ساحر بودن سوزانده میشود. او به خاطر تفکرانش، در قرن بیستم نماد حقوق زنان در جنبش فمنیسم بود. آرش نوراقائی در ادامه از این پارادوکس سخن به میان آورد.
به نظر میرسد «لوکرتیوس» حتی به دروغینبودن خدایان نظیر نپتون (خدای رومی دریاها) نیز اعتقاد داشته و خشمگین یا خشنودساختن آنها را غیر ممکن خواندهاست. او ترس را دلیل آفرینش خدایان دروغین تعریف کرد.
آرش نورآقائی در این بخش به کلیسای سانتاکروچه فلورانس نیز به عنوان محل تدفین براچولینی و برخی از آنها که تحت تأثیرش بودند گفت: میکلآنژ، ماکیاولی و گالیله؛ همانها که تحت تأثیر کتاب «درباره طبیعت»، رنسانس را پیش از بقیه رقم زدند.
از سوزاندن «ساونارولا»، کشیش و حاکم فلورانس و مخالف کتاب «درباره طبیعت» نیز در قالب دیگر پارادوکسهای مطرح و اغازگر رنسانس نام برده شد. اوکه خود، «آتش بزرگ غرور» را برای پاککردن احساس گناه از مردم برافروخته بود، به جرم ارتداد در همان محل سوزانده شد؛ واقعهای که بر همه افلاطونیان تأثیر بهسزا داشت.
نورآقائی همچنین اشاره کرد که «پوجو» خود به دلیل احتیاط، ترجیح داد روزبهروز از مفاهیم کتاب «درباره طبیعت» فاصله بگیرد.
این کتاب تنها یک قرن پس از کشف، مجدد در فلورانس ممنوع شد.
از دیگر «آدم»های تأثیرگرفته از این کتاب در این گفتمان به «امریگو وسپوچی» (کاشف قاره آمریکا) و «جردانو برونو (فیلسوف رومی) اشاره شد.
آرش نورآقائی از «میشل دو مونتهنی» به مثابه تأثیرپذیرترین «آدم» از کتاب «درباره طبیعت» سخن گفت. او سپهر عالم را بدون «اتم» تنها یک آشوبِ آغازین نامیدهاست.
به نظر میرسد همنشینی «برونو» و خوانش کتاب «جستارها»ی «مونتهنی» چنان تأثیری در «شکسپیر داشته که در نگارش تراژدی «رومئو و ژولیت» بروز پیدا کرده؛ آنجا که در صحنه چهارم از پرده اول، «مرکوتیو»، خطاب به «رومئو» میگوید:
«او مامای پریان است، و در هییتی که بزرگتر از یک سنگ عقیق نیست از راه میرسد، سنگ عقیقی که بر انگشت یک صاحبمنصب نشسته، و دستهای از موجوداتی که به خُردی «اتم» هستند او را از روی دماغ مردانی که خفتهاند میکشند…»
ذر این گفتار «ولتر»، «داروین» و «انیشتین» نیز از جمله «آدم»هایی برشمرده شدند که از کتاب «درباره طبیعت» آموختهاند.
از «توماس جفرسون» در واپسین بخش این گفتمان به عنوان سیاستمدارِ فیلسوف، باستانشناس و نویسنده آمریکایی یاد شد که نسخ متعدد این کتاب را دارا بودهاست.
«درباره طبیعت» کتابیاست ماندگار؛ چه بسیار «آدم»ها که سرِ سبز یا زبانِ سرخ خود را به خاطر آن از دست داده و در راه پیچش و نوزایی فرهنگ برای اصلاحات، تجدید حیات و روشنگری از راه خردگرایی و انسانمداری گام برداشتند.