«از معبد سلیمان تا دروازه قرآن» عنوان رمزگونهٔ پنحمین گفتار مجازی بود که آرش نورآقائی، مدیرمسئول فصلنامهً میراث و گردشگری گیلگمش در باب «کتابها و آدمها روایت کرد.
او در بخش نخستین و در شرح عنوان درجشده در پوستر اطلاعرسانی این رویداد، از رؤیاهای حزقیال نبی و معبد (هیکل) سلیمان به عنوان یکی از آنها گفت و به دروازه قرآن به عنوان محل دفن خواجوی کرمانی اشاره کرد؛ عشقنامهها را به عنوان یکی از مهمترین آثار ادبیات جهان برشمرد و از سه دسته روایت عاشقانه اعم از اسطورهای، افسانه و تاریخی گفت. نمونههایی از عشقهای اسطورهای و افسانهای را معرفی کرد و عشق واقعی هلوئیز و آبلار(د) را مورد توجه قرار داد.
نورآقائی همچنین به بنای یادبود این دو به عنوان قدیمیترین قبر در قبرستان پرلاشز در پاریس اشاره کرد و یادآور شد آقای آبلارد تفسیر رؤیای «معبد سلیمان» حزقیال نبی را نوشتهاست.
ایشان در ادامه برای مطالعه اسطورههای عشق، کتاب «اسطورههای موازی»، ترجمهً عباس مخبر، نشر مرکز و در بخش افسانههای عاشقانه، «اسطورهٔ عشق و عاشقی در چند عشقنامهٔ فارسی»، جلال ستاری، نشر میترا را معرفی کرد. «پژوهشی در عشقنامهً هلوئیز و آبلار» نیز کتاب دیگری از استاد جلال ستاری بود که به عنوان واکاوی عشقنامهای واقعی مطرح شد.
بخش دوم این گفتار به شرح استعاری و عرفانی زبان عشقنامههای فارسی اختصاص داشت. نورآقائی در این بخش از عشاقی چون وامق و عذرا، فرهاد و گلستان، جمشید و خورشید، همای و همایون، شمس و قمر، سوز و گداز، سرو و گل، فلکناز و خورشید، بدیعالزمان و قمرچهر، واله و سلطان، ویس و رامین، بهرام و گل، عزیز و نگار، مهر و وفا و … یاد کرد و شرح اجمالی از عاشقی «حُسن و دل» و شخصیتهای این منظومه چون نظر، ناموس، همت، صبر، غمزه، زلف، وهم، توبه، مهر، نسیم، ناز، ساقی، تبسم، وفا و غیر گفت.
تأمل در منظومهً «حُسن و دل» به عنوان شرح دلدادگی شاهزادگان یونان و ایران موجب شد تا در این گفتار بر تفاوت سرزمین مادری اغلب عشاق در ادبیات توجه شود. یحیی سیبک نیشابوری نیز در وصف این منظومه از این قاعده مستثنا نگشته و چه بسا او نیز وصال عقل و عشق را در غرب و شرق میجستهاست.
نورآقائی با نظر بر این دیپلماسی دلدادگی به ذکر عشقنامهٔ «گل و نوروز» پرداخت.
در این بخش منظومهٔ «گل نوروز» به روایت خواجوی کرمانی ارائه شد.
به نام نقشبند صفحهٔ خاک/ عذارافروز مهرویان افلاک
آرش نورآقائی با خوانش ابیاتی از این عشقنامه، آرایههای ادبی چون استعارات، جناس و کنایهها را مورد توجه قرار داد.
شرح روایتی دیگر از «گل و نوروز» از نگاه جلال طبیب شیرازی و قیاس و قرابت معانی با نسخه پیشین بر جذابیت این منظومه افزود. نورآقائی بر اهلیت رومی «گل» در نسخهٔ خواجوی کرمانی اشاره کرد و او را در نسخهٔ طبیب شیرازی اهل فَرخار (منسوب به خوبان- جایی میان تاجیکستان و افغانستان امروزی) معرفی کرد.
آرش نورآقائی از دشواری وصال گل و نوروز به رقم خواجوی کرمانی و مصایب این دو پس از وصال در نسخهً طبیب شیرازی گفت و شگفتیهای ادبی را در شرح جذاب این دو روایت برای مخاطبان باز نُمود.
او شیرینی کلام خواجوی کرمانی را در وصف حال نوروز چنین بیان داشت:
چو سیاحان بپیمایم زمین را/ به سیاحی بگیرم روم و چین را
ایشان از دلنوازی گل به قلم طبیب شیرازی چنین خواند:
چو آهنپوش شد سیمینتن او/ پُر از آیینه گشت آن جوشن او
مدیرمسئول فصلنامهٔ گیلگمش، این گفتار را در شامگاه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ به بهانهً نوروز پیشکش مخاطبین کرد.
هوای مهر نوروز آتش افروخت/ وز آن آتش دل خونین گل سوخت
دیدگاهها
این مجموعه چهارتایی عین یک گنج بود.
سپاس
……………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. این امکان نداشت جز به لطف و توجه شما.
سلام
چه اطلاعات جالب و خوبی این لایو ها داشت.
لذت بردم. سپاس که این لایو هایت را به اشتراک گذاشتی.
و خودکار به شرابِ حروفِ تو که می رسد نستعلیق می رقصد،
کاغذ به والسِ باد می رود
تا نامِ تو را در گوشِ عابران عبوس
نجوا کند
و خیابان های ساکتِ شهر
سرود فتحِ خنده بخوانند
پوریا اشتری
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. چه شعر نغزی. سپاس