ادامه از قبل…
چند روزی پیش از عید به پاکیزه کردن خانهها و “فرشتکانی” میپرذازند. تکاندن فرش فقط یک بار در سال انجام میگیرد، چه در طول سال گرد و غبار گردآمدهی روزانه از طرف خدمه زیر همان فرش مخفی شده است. به هنگام فرشتکانی منزل شاه، وی به یکی از قصرهای خود میرود و تا پایان کار همانجا میماند.
روز قبل از عید همه به حمام میروند و سر را حنا میگذارند و ناخنها را رنگ میکنند. پارسیها حتی تمام بدن خود را – به استثنای صورتشان – حنا میگذارند تا پوستشان به رنگ زرد درآید.
جشن که با نوروز آغاز میگردد سیزده روز دوام دارد. در طول این روزها تقریبا همهی کسب و کارها تعطیل است؛ در این مدت همه منحصرا به تفریح میپردازند، از لذایذ خانوادگی برخوردار میشوند یا به دید و بازدید یکدیگر میروند و به هم تبریک میگویند. اما هرگاه نوروز با ماه رمضان مصادف گردد دیگر شبها را به خوشگذرانی صرف میکنند و روز را روزه نگاه میدارند.؛ زیرا هرچه در طی این جشنها به تسامح و تساهل گرایش دارند باز روزه داشتن را که از اصول اساسی اسلام است حرمت نگه میگذارند و رعایت میکنند.
فقط روز اول سال دارای جنبهی مذهبی است. روز دوم دیگر جشن بزرگ و عمومی همهی ملت به شمار میرود. از صبح خیلی زود جمعیت در تمام کوچهها و میدانهای عمومی در جنب و جوش است، هر کس جامهی نو در بر دارد و از آنجا که رنگهای روشن بیش از همه طرف توجه است گروههایی را میبینید که لباسهای سبز، آبی و سرخ بر تن دارند و در هم میلولند؛ بدیهی است که زنان ناگزیرند جامههای نو خود را زیر چادرهای تیرهرنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبرو میشوند دست یکدیگر را میفشارند و با فریاد “عید مبارک” یکدیگر را در آغوش میکشند. کسی که زیردست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامیاش را در دست میگیرد تبریک میگوید و جواب تبریک خود را میگیرد.
باقی این جشن سیزده روزه وقف دید و بازدیدها و تبریک گفتنهاست. ترتیب دید و بازدیدها خود مبتنی بر رعایت قواعدی سخت است. در همهجا شیرینی تعارف میکنند و میخورند.
سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا میرسد. مطابق با یک رسم کهن گویا تمام خانهها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند. به همین دلیل همه از دروازههای شهر خارج میشوند و به باغها روی میآورند.
با این روز دیگر شادیهای نوروز پایان میپذیرد. از نظر کشاورز عید مبدا زمانی است که بر محور آن کار آمادهسازی زمین، بذر پاشیدن و محصول برداشتن را تعیین میکند؛ وی میداند که این تخم یا آن تخم را بیست روز پیش یا پس از عید باید افشاند؛ این یا آن درخت را چند روز پیش یا پس از عید باید پیوند زد؛ رویهم رفته نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی؛ معهذا به علت اسراف و تبذیری که در کار برگزاری این جشن میشود آثار نامساعد آن تا مدتی در زندگی خانوادهها باقی میماند.
خلاصهنویسی: آرش نورآقایی
منبع: سفرنامهی پولاک، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمهی کیکاووس جهانداری، چاپ دوم، آبان ۱۳۶۸، انتشارات خوارزمی
دیدگاهها
سلام
سفرنامه ی جالبیه. نویسنده به نکات ظریفی توجه کرده.از خوندنش لذت می برم و نکته دیگه اینکه خیلی وقت خوبی رو برای نوشتن خلاصه این سفرنامه تو سایتت شروع کردی آدم رو تو حال و هوای عید می بره و اینکه میشه امسال با دیدگاه این نویسنده به نوروز نگاه کرد و چیزهای تازه فهمید.
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
سلام
فکر کنم این کار را هم باید بزاری کنار
برای دل خودت باید بنویسی و سفر کنی و زندگی کنی
بی خیال کار و خیلی چیزها بشی تا حواست به خودت بیاید.
………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. شاید باید این کار رو انجام بدم.
سلام
چه تصادفی! چند وقتی است نوشتن و خواندن درباره نوروز را آغاز کرده ام. قصد دارم تا چند سال هر سال نوروز را در سرزمین و با مردمی سر کنم که هنوز نوروز را عزیز می دارند … سال گذشته نوروز را در منطقه کردنشین ترکیه گذراندم و امسال به امید خدا در تاجیکستان…امیدوارم بعد از چند سال نوشته های ارزشمندی از سفرهای نوروز به جا بماند.
…………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. امیدوارم به آرزویتان برسید.
در حال خوندن کتاب یک سال درمیان ایرانیان(بروان،ادواردکرانویل،مترجم مانی صالحی علامه،چاپ چهارم،۱۳۸۷،اختران)رسیدم به اینجا:
آن روز هوا سرد و ابری بود و باران بارید و باعث شد که سفر بر سطح نرم و هموار دشت(در حال گذر از مرودشت بودند) که در حالت عادی هم نمناک است،دشوار شود.وقتی با این همه فاصله از دریا،چند مرغ دریایی دیدم خیلی تعجب کردم.ایرانیان ان را مرغ نوروز می نامند،بنابراین ظاهر شدن شان در این وقت سال،مناسبت داشت،زیرا فقط یک روز تا باستانی ترین و عمومی ترین اعیاد،یعنی نوروز مانده بود.ایرانیان از گذشه های خیلی دور،بدین وسیله آغاز بهار را جشن می گیرند.
……………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.
این نویسنده ظاهرا بطن جامعه ایرانی را شناخته ویک مسافر معمولی نبوده با ساختارهای درونی اشنا بوده لطفا یک معرفی هم ازنویسنده اش بفرمایید
…………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
لطفا لینک زیر را بخوانید.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%A8_%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%D9%BE%D9%88%D9%84%D8%A7%DA%A9
مرسی خیلی عالی بود…
…………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
به شدت زیبا و دقیق وصف کردن نوروز رو! انگار سالها در ایران زیسته باشه….عااالی نوشته .
حتی قسمت آخرش رو :))
چقدر این رسم درجه یکه، که حتی خوندن وصفش آدمو به وجد میاره و دلگرم می کنه.
مرسی ازین دو خلاصه ی دلچسب.
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. زنده باشید.
امسال هم نوروز در ماه روزه هست،این آقای یاکوب چقدر در ایران بوده؟ چقدر نوروزهای خوشمزه ای دیده در ایران. بهش حسودیم شد والبته به شلوار پف پفی ابریشمی ، لطفا کمی به ما منابع مطالعاتی معرفی کنید.
مرسی
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سفرنامهها رو بخونید.