نوروز در سفرنامه‌ها: از دیدگاه “یاکوب ادوارد پولاک” – ۱

…نوروز چنان در اعماق خاطر ایرانیان رسوخ یافته بود که قانونگذاران و فاتحان بعدی (منظور حمله‎ی اعراب است) هرگز نتوانستند متعرض آن شوند. (ایرانیان) دلیلی برای ادامه‎ی این جشن اقامه کردند و آن این بود که خاطره‎ی فتح حضرت علی که به‎خصوص مورد اکرام ایرانیان است، باید جشن گرفته شود. در نتیجه نوروز تنها جشنی است که شیعیان و گبرها (پارسی‎ها)ی ساکن ایران آن را مشترکا برگزار می‎کنند.

جشن سال نو در زندگی عمومی و خصوصی ایرانیان امری است بسیار مهم و از بعضی جهات می‎توان آن را با جشن میلاد مسیح در چند کشور اروپایی قیاس کرد. از دو سه ماه پیش از عید تهیه‎ی مقدمات آن شروع می‎شود. مقادیر معتنابهی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته می‎شود که آن را با کاروان‎ها به سراسر مملکت می‎فرستند. مصرف شیرینی از حدود تصور و خیال آدمی هم فراتر می‎رود. اصولا ایرانی‎ها در هر سن و سالی که باشند به شیرینی سخت علاقمندند؛ اما در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و همچنین برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند. در هیچ خانه‎ای نیست که کلوچه، البته با تفاوت جنس بهتر یا بدتر، دیده نشود؛ بعد از کلوچه نبات، زبان بره، بسیاری از میوه‎های شکر سود (نُقل) و خمیرهایی که در دنبه و کره سرخ شده است همه جا محبوبیت عمومی دارد. فقیرترین طبقات مردم به‎جای قند و شکر برای تهیه‎ی شیرینی از شیره استفاده می‎کنند. اما هر مزه‎ای این شیرینی ها داشته باشند چندان مهم نیست، مهم این است که سال را با شیرینی آغاز کنند.

غیر از شیرینی‎ها، باید از میوه‎هایی که آن‎ها را با تردستی تا نوروز تر و تازه نگه می‎دارند یاد کرد. مثلا خربزه‎ی اصفهان و قم، انگور، انار ساوه، گلابی نطنز، سیب دماوند را در بارهای بسیار بزرگ صادر می‎کنند. برحسب یک رسم قدیمی بر بشقابی جو، گندم، عدس و شاهی سبز می‎کنند، به‎طوری‎که چمن کوچکی به‎وجود می‎آید و آن را مطابق با همان رسم در روز سیزده یعنی آخرین روز عید به کوچه می‎اندازند. هرکس از دستش برآید و به‎خصوص هر زنی در نوروز لباس نو به بَر می‎کند. به همین دلیل کار تهیه و فروش پارچه در این ایام به حداکثر قوت خود می‎رسد و بعضی از روسای خانواده‎های پرجمعیت باید همه‎ی امکانات خود را تجهیز کنند و حتی وامدار هم بشوند تا این احتیاج غیرقابل اجتناب خانواده‎ی خود را تامین کنند. به‎خصوص شلوار پف کرده ابریشمی چیزی است که چشم همه‎ی زن‎ها به دنبال آن است و باعث خانه‎خرابی شوهرها می‎شود. شاه از اطراف و اکناف کشور پیشکش دریافت می‎کند که پارچه‎هایی است از شال، ابریشم، پشم و کرک. در عوض وی به تمام اهل حرم به علاوه‎ی خدمه‎ی بی‎حد و حصر خود و همچنین به کلیه‎ی حکام و دولتمردان باید خلعت ببخشد… در مورد حکام ولایات باید گفت که دریافت این خلعت شاهانه به معنی انتصاب و تایید مقام آن‎هاست چه هرگاه خلعتی دریافت نکنند به معنای آن است که قریبا از شغل خود عزل می‎شوند، زیرا در هر نوروز یا باید مقام و منصب حاکم تایید شود یا جانشینی برای او بفرستند… همان‎طور که شاه نسبت به همه ی مملکت عمل می‎کند هر کس دیگر نیز در شعاع محدود خود باید به نوکران و ابواب‎جمعی خود عیدی بدهد که اغلب عبارت است از لباس و قواره پارچه‎ی تابستانی.

ادامه دارد…

خلاصه‎نویسی: آرش نورآقایی

منبع: سفرنامه‎ی پولاک، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه‎ی کیکاووس جهانداری، چاپ دوم، آبان ۱۳۶۸، انتشارات خوارزمی

دیدگاه‌ها

  1. محمد کاظم حلاجی ثانی

    salam arash jan.man taze az bargozari hamayesh gardeshgari adabi motale shodam.hanoz forsat daram ke chekide
    maghalamo ersal konam?..sepas
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. هنوز وقت هست. اما چکیده باید به زیان انگلیسی باشه. موفق باشی.

  2. تمنا نصیری

    موضوع جالبی است، ممنون از زحماتتان. مشتاقانه منتظر ادامه مطلب هستم.
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سعی می کنم ادامه بدم.

  3. سمیه

    یه چیزی که برای من جالبه تو سفرنامه های خارجی که غیرایرانی ها درباره ایران می نویسند اینه که اونها به نکاتی توجه می کنند که خود ما خیلی بهش دقت نمی کنیم. البته این بعضی وقتها درباره دید ما هم نسبت به اونها صدق می کنه. این خیلی وقتها اتفاق میفته که وقتی یک فرد جدید وارد یک فرهنگ متفاوت میشه به چیزهایی توجه می کنه که برای خود اون آدمها عادی شده یا اصلا هیچ وقت بهش فکر نکردند و این شاید به این خاطر باشه که اون مسائل آنقدر با فرهنگشون و زندگیشون عجین شده که دیگه بهش فکر نمی کنن.
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. همینطوره.

  4. مسعود

    به خاطر این قدرت در بیان مطلب و شیوایی قلم بهتون تبریک میگم.
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  5. المیرا

    سلام بسیار جالب بود ممنون…به نظر عید در ایام قدیم ایران توصیف شده ونه عیدهای بی رنگ ولعاب الان….توریست هم توریست های قدیم!!!!احساس می کنم توریست های الان خیلی هاشون این دقت نظر وعلاقه را ندارن …ففط میان یک دوری می زنن میرن…بدون شناختی از تاریخ یا علت مهمی برای سفر…علتش سادگی سفر الان به نسبت قدیمه …که قدیم فقط اونایی که ((مرد ره )) بودن میومدن ..الان همه میرن سفر خارجی…این حس منه نمی دونم درسته یا نه ؟؟

    من خودم متوجه شدم یک توریست آلمانی به یک حرکت معمولی من خیلی بهت زده شد ….یک آقایی که می شناختم از جلوم رد شد وسلام کرد ومن تقریبا بلند شدم هنگام سلام کردن بهش (چون نشسته بودم)…این بلند شدن من خیلی براش عجیب بود …
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. فرق هست بین گردشگر و مسافر. یکی نگاه میکنه و یکی میبینه. یکی میشنوه، یکی گوش میکنه. فرق هست.

  6. Masi

    ریزه کاری هایی که درباره اش نوشتن بی نهایت شیرین بود! کامم شیرین شد.
    و نکته ی جالب اینکه همونقدر که ما هر ساله چند مدتی مونده به عید جنب و جوش و حال و هوای عید و تازگی به سراغمون میاد و روح من در اسفند به پرواز درمیاد برای بهار…..می تونم در نوشته های یک خارجی هم این جوشش و وجد نزدیک نوروز رو حس کنم، این یعنی کارمون رو درست انجام دادیم از قدیم الایام .
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. دقیقا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *