…نوروز چنان در اعماق خاطر ایرانیان رسوخ یافته بود که قانونگذاران و فاتحان بعدی (منظور حملهی اعراب است) هرگز نتوانستند متعرض آن شوند. (ایرانیان) دلیلی برای ادامهی این جشن اقامه کردند و آن این بود که خاطرهی فتح حضرت علی که بهخصوص مورد اکرام ایرانیان است، باید جشن گرفته شود. در نتیجه نوروز تنها جشنی است که شیعیان و گبرها (پارسیها)ی ساکن ایران آن را مشترکا برگزار میکنند.
جشن سال نو در زندگی عمومی و خصوصی ایرانیان امری است بسیار مهم و از بعضی جهات میتوان آن را با جشن میلاد مسیح در چند کشور اروپایی قیاس کرد. از دو سه ماه پیش از عید تهیهی مقدمات آن شروع میشود. مقادیر معتنابهی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته میشود که آن را با کاروانها به سراسر مملکت میفرستند. مصرف شیرینی از حدود تصور و خیال آدمی هم فراتر میرود. اصولا ایرانیها در هر سن و سالی که باشند به شیرینی سخت علاقمندند؛ اما در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و همچنین برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند. در هیچ خانهای نیست که کلوچه، البته با تفاوت جنس بهتر یا بدتر، دیده نشود؛ بعد از کلوچه نبات، زبان بره، بسیاری از میوههای شکر سود (نُقل) و خمیرهایی که در دنبه و کره سرخ شده است همه جا محبوبیت عمومی دارد. فقیرترین طبقات مردم بهجای قند و شکر برای تهیهی شیرینی از شیره استفاده میکنند. اما هر مزهای این شیرینی ها داشته باشند چندان مهم نیست، مهم این است که سال را با شیرینی آغاز کنند.
غیر از شیرینیها، باید از میوههایی که آنها را با تردستی تا نوروز تر و تازه نگه میدارند یاد کرد. مثلا خربزهی اصفهان و قم، انگور، انار ساوه، گلابی نطنز، سیب دماوند را در بارهای بسیار بزرگ صادر میکنند. برحسب یک رسم قدیمی بر بشقابی جو، گندم، عدس و شاهی سبز میکنند، بهطوریکه چمن کوچکی بهوجود میآید و آن را مطابق با همان رسم در روز سیزده یعنی آخرین روز عید به کوچه میاندازند. هرکس از دستش برآید و بهخصوص هر زنی در نوروز لباس نو به بَر میکند. به همین دلیل کار تهیه و فروش پارچه در این ایام به حداکثر قوت خود میرسد و بعضی از روسای خانوادههای پرجمعیت باید همهی امکانات خود را تجهیز کنند و حتی وامدار هم بشوند تا این احتیاج غیرقابل اجتناب خانوادهی خود را تامین کنند. بهخصوص شلوار پف کرده ابریشمی چیزی است که چشم همهی زنها به دنبال آن است و باعث خانهخرابی شوهرها میشود. شاه از اطراف و اکناف کشور پیشکش دریافت میکند که پارچههایی است از شال، ابریشم، پشم و کرک. در عوض وی به تمام اهل حرم به علاوهی خدمهی بیحد و حصر خود و همچنین به کلیهی حکام و دولتمردان باید خلعت ببخشد… در مورد حکام ولایات باید گفت که دریافت این خلعت شاهانه به معنی انتصاب و تایید مقام آنهاست چه هرگاه خلعتی دریافت نکنند به معنای آن است که قریبا از شغل خود عزل میشوند، زیرا در هر نوروز یا باید مقام و منصب حاکم تایید شود یا جانشینی برای او بفرستند… همانطور که شاه نسبت به همه ی مملکت عمل میکند هر کس دیگر نیز در شعاع محدود خود باید به نوکران و ابوابجمعی خود عیدی بدهد که اغلب عبارت است از لباس و قواره پارچهی تابستانی.
ادامه دارد…
خلاصهنویسی: آرش نورآقایی
منبع: سفرنامهی پولاک، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمهی کیکاووس جهانداری، چاپ دوم، آبان ۱۳۶۸، انتشارات خوارزمی
دیدگاهها
salam arash jan.man taze az bargozari hamayesh gardeshgari adabi motale shodam.hanoz forsat daram ke chekide
maghalamo ersal konam?..sepas
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. هنوز وقت هست. اما چکیده باید به زیان انگلیسی باشه. موفق باشی.
موضوع جالبی است، ممنون از زحماتتان. مشتاقانه منتظر ادامه مطلب هستم.
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سعی می کنم ادامه بدم.
یه چیزی که برای من جالبه تو سفرنامه های خارجی که غیرایرانی ها درباره ایران می نویسند اینه که اونها به نکاتی توجه می کنند که خود ما خیلی بهش دقت نمی کنیم. البته این بعضی وقتها درباره دید ما هم نسبت به اونها صدق می کنه. این خیلی وقتها اتفاق میفته که وقتی یک فرد جدید وارد یک فرهنگ متفاوت میشه به چیزهایی توجه می کنه که برای خود اون آدمها عادی شده یا اصلا هیچ وقت بهش فکر نکردند و این شاید به این خاطر باشه که اون مسائل آنقدر با فرهنگشون و زندگیشون عجین شده که دیگه بهش فکر نمی کنن.
……………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. همینطوره.
به خاطر این قدرت در بیان مطلب و شیوایی قلم بهتون تبریک میگم.
………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
سلام بسیار جالب بود ممنون…به نظر عید در ایام قدیم ایران توصیف شده ونه عیدهای بی رنگ ولعاب الان….توریست هم توریست های قدیم!!!!احساس می کنم توریست های الان خیلی هاشون این دقت نظر وعلاقه را ندارن …ففط میان یک دوری می زنن میرن…بدون شناختی از تاریخ یا علت مهمی برای سفر…علتش سادگی سفر الان به نسبت قدیمه …که قدیم فقط اونایی که ((مرد ره )) بودن میومدن ..الان همه میرن سفر خارجی…این حس منه نمی دونم درسته یا نه ؟؟
من خودم متوجه شدم یک توریست آلمانی به یک حرکت معمولی من خیلی بهت زده شد ….یک آقایی که می شناختم از جلوم رد شد وسلام کرد ومن تقریبا بلند شدم هنگام سلام کردن بهش (چون نشسته بودم)…این بلند شدن من خیلی براش عجیب بود …
…………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. فرق هست بین گردشگر و مسافر. یکی نگاه میکنه و یکی میبینه. یکی میشنوه، یکی گوش میکنه. فرق هست.
ریزه کاری هایی که درباره اش نوشتن بی نهایت شیرین بود! کامم شیرین شد.
و نکته ی جالب اینکه همونقدر که ما هر ساله چند مدتی مونده به عید جنب و جوش و حال و هوای عید و تازگی به سراغمون میاد و روح من در اسفند به پرواز درمیاد برای بهار…..می تونم در نوشته های یک خارجی هم این جوشش و وجد نزدیک نوروز رو حس کنم، این یعنی کارمون رو درست انجام دادیم از قدیم الایام .
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. دقیقا.