نغمه‌ی خوزستان

در گام اول ورود به مُضیف این شکرستان، نرگسش کرشمه‌ می‌کند و درآمدی می‌شود بر این سرزمینِ سرآمد.
آنگاه همه‌ی شیرهای سنگی با شمشیر و تفنگ نقش بسته بر کمرشان، ردیف می‌ایستند در مسیرهای سیاه و سفیدِ کوه‌ها و دره‌های چوقا.

در این هنگامِ همایون، گوش آن نوای خوش گوشه شوشتری را طلب می‌کند که از آوایِ قلم نی دزفولی برمی‌خیزد، همان هنگام شکوهمند که به خطِ خوش، کمانِ شینِ دومِ شوش کشیده می‌شود.

سپس، هر کِل نشانی می‌دهد چَمِ کارون و خَمِ مارون را از کوه قارون تا دشتِ سوسن.
و در این مسیر، هر بردنشانده و هر نخل ایستاده، نقشی برجسته دارد تا رسیدن به کوهی که آتش در سینه دارد.
در این لحظه ما شاهد آن نُت هستیم که ما را می‌خواند:

من اینم، خوزستانم من.

دیدگاه‌ها

  1. سیما سلمان‌زاده

    نغمه یک ذهن ادبی‌است که با کلید خوزستان کوک شده.
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از اینکه می‌خوانید.

  2. Masi

    بعد از خوندن نوشته هاتون درباره ی شهرها؛ باید دوباره به اون شهرها سفر کرد و اینبار؛
    جور دیگر باید دید!

    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *