منجیل
حافظ نمیداند که چنین نافرمانند
دختران زیتون منجیل!
و چنان زلفی بر باد دادهاند در همهٔ این سالها!
……………………………………..
لاهیجان
معبود من!
«نیت نماز» وجود تو هرگز شکسته نیست!
که،
در «قیام» به آسمان عطرآگین نارنجت،
و «رکوع» به زمین سبز شالیزارت،
با زمزمهٔ «سلام» به چای لبدوزت،
«تشهد» به جانت میخوانم، که تو انگاری خودِ لاهیجانی!
یقین دارم هر جا که سفر کنم، باز به حد ترخصت نخواهم رسید.
دیدگاهها
شاید من هم یک دختر زیتون باشم … چون زلفی ام که زلف هایش زیتونی هست…تصویر قشنگی هست.
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. به سلامتی.