بختک سنگین هیا هوی آدمها ، سیاهی قبر رو برام تداعی کرد .
می خواستم فرار کنم که زنده باشم.
جریان هم کلامم را یافتم.
نور را دیدم.
رسیدم.
“تهوع” رو خوندم.
چقدر شبیه هم هستیم.
روح سیال آدم، از ازل تا ابد.
و شبنمی.
سیما سلمان زاده
نمیدونم چرا دوست داشتم آدم رو “اروس” زمین بدونم.
شاید اونوقت تنها دفعه ای بود که داماد سر تا پا سپید می پوشید و مهر زمین شامل حالش میشد
…………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. جالبه.
لیلا
سلام
چه تعبیر زیبایی در مورد ادم نوشتی
من از لحاظ روحی نیازمند به این هم آغوشی شدم
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باشی شما.
دیدگاهها
تو غاری، تاریک بودم.
در جریان طبیعت. آرام.
بختک سنگین هیا هوی آدمها ، سیاهی قبر رو برام تداعی کرد .
می خواستم فرار کنم که زنده باشم.
جریان هم کلامم را یافتم.
نور را دیدم.
رسیدم.
“تهوع” رو خوندم.
چقدر شبیه هم هستیم.
روح سیال آدم، از ازل تا ابد.
و شبنمی.
نمیدونم چرا دوست داشتم آدم رو “اروس” زمین بدونم.
شاید اونوقت تنها دفعه ای بود که داماد سر تا پا سپید می پوشید و مهر زمین شامل حالش میشد
…………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. جالبه.
سلام
چه تعبیر زیبایی در مورد ادم نوشتی
من از لحاظ روحی نیازمند به این هم آغوشی شدم
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باشی شما.