ببشتر شهرهای دنیا در حاشیهٔ رودها بنا شدهاند، برخی از شهرهای ایران هم اینگونهاند.
و حاشیهٔ این رودها که متعلق به همهٔ همشهریان است، پاتوق و محل گردهمایی مردمان است. اما در جایی که آب فقط پنهان از نظرها، در بستر قناتها جاری است، هر کسی رودخانهٔ شخصی خود را میسازد و این احتمالا بخشی از فلسفهٔ وحودی حوض و مسیری از قنات در خانههای کویری است.
ما آب و درخت و فضای سبز را که در بیشتر شهرها همگانی است، شخصی کردهایم. در یک کلام، ما دنیای بزرگتر را به تکههایی از دنیاهای کوچکتر تقسیم کردهایم. ما بهشت را قطعه قطعه و خودمانی کردهایم.
به خوب و بد این روش کار نداریم، فقط به دو گونهٔ مختلف زیستمندی در دو زیستبوم متفاوت اشاره کردهایم.
اما دلیل اینکه خانههای هر یک از ما از شهرهای ما، تمیزتر و زیباتر و امنتر است، همین است. راستش در تفکر ایرانی ما، هنوز «شهر ما، خانهٔ ما نیست»، برای اینکه اینطور بشود، به آموزش و البته به زمان احتیاج داریم.
دیدگاهها
گاه قدرت ایدئولوژی و باور چنان است که آب و پری و پردیس را با وعدهٔ اشتراک، شخصیسازی میکند؛ هر سه را دور از نظر و همگان را منتظر.
……………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام و سپاس از ارائه نظر.