سفر را میتوان حد فاصل [از رؤیا تا واقعیت]، [از تمنّا تا اجابت]، و به عبارت بهتر، [از «خیال» تا «خاطره»] دانست یا نامید. سفر، در عین حال، هم توّهم انگیز است و هم فلسفه برانگیز؛ بستگی دارد به اینکه ما در کجای این نمودار حضور پیدا کنیم، در نقطهٔ ثقل یا در انتهای هر یک از دو سر.
سفر هم بیخودی دارد هم باخودی؛ در عین حال که انگارهای در آن نهفته است ولنگاری میپروراند، هم روانگردانی دارد و هم خردورزی، هم یل میباید بود هم یلهگی میتوان کرد.
در پرسههای سفر، نوعی خلسه وجود دارد. در هر پیچ یک پوچ، و در عین حال در هر خم یک راز دارد. واقعیت این است که در میان هر غفلت، یک مکاشفه نهفته است.
آری سفر، یک تصوّر است و یک تصویر؛ چیزی میان شک و باور!
دیدگاهها
“پپیچ یک پوچ”
“خم یک راز”
تکرار کردنش را دوست دارم همانند یک شعر است با پایانی باز برای تصور آنچه در زندگی هر خواننده گذشته و یا خواهد آمد.
……………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
از آموختهٔ قبلی در سفر، قریب یک دهه گذشته!
شاید به اندازهٔ فاصلهٔ خیالات و خاطرهها.
و ما همچنان
آموختن رو میآموزیم
در میان تمام شکها و غفلتها
به امیدِ رسیدن به
باورها و کشفها.
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از نقطه نظر شما.
چقدر خوب احساسات رو در قالب واژه ها جاری میکنید😌
لذت بردم
ممنونم💚
……………………………………………………………………………………….
جواب: سلام و سپاس.