منطقۀ «بیستون» یک کوه دارد و یک راه، که گویی صحنۀ یک نمایش تاریخیاند. این کوه و راه نظارهگر چه چیزها که بودهاند؛ از انتظار برای شکارِ شکارچیانِ ساکنِ غارش گرفته تا آداب نیایش خدایان، و از ستایش بندگان برگزیدهٔ همان خدایان گرفته تا قیل و قال کاروان و بانگ جَرَسشان. بیستون در طول هزارهها همواره یک شاهد آرام و باوقار بوده است که بر سینهاش نقشها نگاشتهاند، در نهایت او مانده و رَفتگان رفتهاند. بیستون که در پایش آدمیان ایستاده و بر سرش خدایان نشستهاند، سینهاش لمکدهٔ پهلوانی است که نه خداست و نه آدم، موجودی است میان آن دو. گویی این سرزمین امنترین مأمن هرکول است برای زمین نهادن گرز رزم و برداشتن شراب بزم.
دیدگاهها
“یک شاهد آرام و با وقار”
از زهدان او سکوتی پر شکوه زاده می شود برای در آغوش گرفتن، پناه دادن و نیرو بخشیدن.
…………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. عالی. سپاس.