هر طوری که بود من توانستم ۴۰ ساعت را با ۵ یورو سرکنم و خودم را به بروکسل، جایی که «جکی» منتظرم بود برسانم. به این ترتیب وارد کشوری شدم که ۳۰۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت و حدود ده و نیم میلیون جمعیت دارد و زبان‌های رسمی که در آن صحبت می‌شود عبارتند از: «فلمیش»، «فرانسوی» و آلمانی.
بلژیک به خاطر شکلات، آب‌جو، غذا، محل‌های نبرد جنگ جهانی اول و کارتون‌هایی همچون «تن‌تن» شهرت دارد. در ضمن، پایتخت این کشور، پایتخت اتحادیه اروپا هم هست.
وقتی خودم را در بروکسل پیدا کردم، متوجه شدم که این شهر نسبت به شهرهای دیگر اروپایی که تاکنون دید‌ه‌ام، ساختمان‌های مدرن‌تری دارد. مرکز شهر به دو بخش بالا‌شهر و پایین‌شهر تقسیم شده و مهم‌ترین میدان آن، که یکی از زیباترین‌ها در اروپاست Grand place نام دارد.
خودم را به هتل، جایی که «جکی» منتظرم بود رساندم و کوله‌هایم را گذاشتم و دو نفری و بدون معطلی به شهری در نزدیکی بروکسل به نام Leuven رفتیم. این‌که چرا قبل از بازدید از بروکسل به این شهر رفتیم، بازدید از نمایشگاه نقاش معروف قرن پانزدهم میلادی (۱۴۰۰-۱۴۶۴)، Rogier Van Der Meyden بود. و الحق که ارزشش را داشت و البته اجازه‌ی عکاسی هم نداشتم.
دیگر این‌که، بعد از بازدید از نمایشگاه، کمی در این شهر قدم زدیم و به بروکسل برگشتیم و برای اولین مرتبه بعد از ترک آخن، یک شام گرم با «جکی» خوردیم.
قبل از گزارش تصویری بد نیست بدانید که در ۱۸ کیلومتری جنوب بروکسل منطقه‌ای قرار دارد که نامش برایتان آشناست. «واترلو» صحنه‌ی نبردی است که ناپلئون بناپارت در سال ۱۸۱۵ در آن‌جا شکست خورد و تاریخ اروپا جوری رقم خورد که امروز هست.
گزارش تصویری:
نمایی از شهر LEUVEN
نمایی دیگر از شهر «لوون»: از «بروکسل» تا «لوون» با ترن فقط ۲۰ دقیقه زمان می‌برد.
مجسمه‌ای در داخل شهر
داخل یکی از کلیساهای شهر «لوون» شدیم. این چیزی که در تصویر می‌بینید گونه‌ای از منبر است (pulpit) و در بسیاری از کلیساها هم دیده می‌شود. کاملا از چوب ساخته شده و هر کدام از این منبرها، موضوع خاصی را روایت می‌کنند.
یکی از میدان‌های شهر «لوون»
این هم از آن اتومبیل‌های سیار است که در تهران زیاد دیده‌ایم، مکانی برای خون دادن.
در شهر «لوون» منطقه‌ای وجود دارد که در آن زنان بی‌سرپرست زندگی می‌کردند و فضای بسیار جالبی دارد. همه‌ی ساختمان‌ها با آجرهای قرمز رنگ ساخته شده و همه‌ی کوچه‌هایش شبیه همین است که در تصویر می‌بینید. نام این مکان Beguinage است. از این مناطق در برخی از شهرهای بلژیک از زمان قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی وجود داشته، اما در هنگام جنگ‌های جهانی اول و دوم خیلی کاربرد بیش‌تری داشتند، چراکه بسیاری از زنان بیوه و بی‌سرپرست می‌شدند.
همان منطقه Beguinage
Beguinage
یکی از گالری‌های شهر بروکسل
یکی از مغازه‌های شکلات‌فروشی در بروکسل: شکلات را چنان ارزشمند عرضه می‌کنند، گویی که طلاست.
یک مغازه‌ی شکلات‌فروشی دیگر
میدان زیبای Grand Place در شهر بروکسل. بروکسل با این میدانش، بروکسل است.
یکی از ساختمان‌های میدان Grand Place
نمایی دیگر
این پسربچه‌ای که به رنگ‌های مختلف می‌بینید نامش MANNEKEN PIS است و همه جای بروکسل از او نشانی هست. بعدا بیش‌تر توضیح می‌دهم.
یکی از خیابان‌های بروکسل پر از رستوران‌های رنگارنگ و متنوع است. در این خیابان بیش‌تر رستوران‌ها این‌طوری جلب نظر می‌کنند.
یک رستوران دیگر
دیدگاه‌ها
با سلام،خوش به حال اون خانمها توی چه محلۀ شاعران های زندگی میکنن،سفر به خیر.
سلام ,خوشحالم که تونستی به سفرت ادامه بدی…پاینده باشی..دیگه مارو از خودت و گزارش های قشنگت بی خبر نذاری.. سفر خوش!
کاش سفرنامه ویدئویی هم داشتی…!! به هرحال همینم بسیار عالیست.تصویرها مطالبت رازیباتر کرده…کاش از تن تن و خالقش هرژه هم مطالبی داشتین….سپاسگذارم.
…………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. اول فقط متن بود. بعد عکس هم اضافه شد. حالا دارم به فیلمبرداری فکر می کنم و در واقع سفرنامه تصویری هم برای سفر خوزستان تهیه کردم.
سلام خیلی جالبه کارشماعالیه
……………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام و سپاس.
سلام الهی تاقیامت زنده باشید
…………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.
واقعا خسته نباشی ،همیشه درسفرباشی جون خودم باوردارم لذت بردن و جمع کردن تجریه درسفر است ،گویند که بسیارسفربایدتا پخته شود خامی.راستی خودمم خیلی عاشق سفرم ومیخواهم سفری به اروپا داشته باشم آیا با دعوت نامه دوستم که درانگلیس کار میکند میتوانم ویزا بگیرم ؟راهنماییم کنی متشکرم ایمیل خدمتتان ارسال کردم
……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. متاسفانه از چگونگی ویزای انگلیس خبر ندارم.