شِعر شهر کاشان را با چوب شاگِردَک شَعربافی چلّهکشی کردند که چنین خوش بافت است.
کاشان، کاشانه هفت رنگ ایرانِ کیآشیان است. سپهر این شهر، کاسه و کوزه و کاشی است و چینی این سهراب، چه بسا نازک.
چشمهی سلیمانیه آب گذر به گذر میدهد، تا گلاب از آن بیرونی به اندرونی برسد. همین است که چهرهی پرمهر محرابهای کاشان در هر چهار ایوان جهان به دیوارها نقش بسته.
کاشان، ای آقابزرگ میهن ما، از جلال باروها تا جمال آیینهها، از انتهای آب انبار تا بلندای بادگیر، از حیاط تا حوض، و از سرداب تا شاهنشین، سوگند که تو خانهی جانانه مایی.
و ما همه اهل کاشانیم. کاشی که باشی، به قالی میاندیشی نه به قال، و پیشهات میشود بافتن یادگاری.
دیدگاهها
Wow!
این بهترین متنی بود که ازتون خوندم. فقط “زیبا” نبود؛ خیلی “دقیق” هم بود! انتخاب کلمات از یک دسته و همزمان توجه به واج آرایی کار سختیه. ضمن اینکه فراز و فرود در محل قرارگیری عناصر رو به خوبی دیدید و کنار هم گذاشتید: محراب و ایوان، سرداب و شاه نشین، سپهر و شهر، آب انبار و بادگیر.
متن خاصی بود.
……………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از اینکه با دقت خوندید. زنده باد.
زنده باد شما که زیبا نوشتید.
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاسگزارم.
اینطور که من می بینم بزودی یه کتاب شعر هم باید بدید بیرون جناب نورآقایی 🙂
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. نظر لطف شماست.
من از نوشیدن این متن زیبا مست و مدهوش…..
و شما دقیقا در کاشان هستید الان!
چقدر دقیق و به جاست همه ی کلمات…موزون، زیبا…..به به
مرسی که این همه زیبا می نویسین.
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. محبت دارید که مطالعه میکنید.