ارائۀ سخنرانی «گردشگری ادبی» در انجمن علمی و دانشجویی دانشگاه علم و فرهنگ

انجمن علمی و دانشجویی گردشگری دانشگاه‌ علم و فرهنگ در ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ میزبان مدیرمسئول مجلهٔ گیلگمش یود تا با همراهی دکتر علی کریمی از گردشگری ادبی صحبت شود.

آرش نورآقایی ضمن تبیین مضمون سنتی سفر و تعبیر صنعتیِ گردشگری به تعریف گردشگری از نوع ادبی پرداخت.

او به پیشینهٔ قابل توجه نوشتار باستانی شاعران، حکما، دانشمندان و پهلوانان در این سرزمین اشاره کرد و از اثرگذاری ادبیات ایران در شکل‌گیری جنبش‌های ادبی قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی در اروپا گفت؛ از تأثیری که به زعم بورخس داستان هزار و یک شب برای الهام‌بخشی در خلق ژانر رئالیسم جادویی داشته است و از کتاب صد سال تنهایی مارکز نام برد که به عنوان مشهورترین اثر در این ژانر یاد می‌شود. نورآقایی همچنین عدم شناخت و تحلیل کافی هزار و یک شب (به اندازۀ کافی) در ابعاد مختلف در جامعهٔ ایرانی را تأسف‌انگیز دانست. ایشان در ادامه از زبانزد بودن اشعار ایرانی در قرون گذشته دست کم به دلیل ضرب‌المثل‌های رایج یاد کرد.

نورآقایی همچنین از سابقهٔ سفر در کشور گفت؛ وی از محتوای کتیبه‌هایی از دوره‌ی هخامنشی صحبت کرد که مبین وجود مجوز سفر همچون ویزا / پاسپورت و نمایانگر سفر زنان در این دوره به منظور سرکشی به املاکشان است.

به باور نورآقایی از یک سو وجود چنین سابقه‌ای از سفر و ادبیات می‌تواند خبر از تعامل بین آن دو داشته باشد و از سوی دیگر کاربرد متعدد واژه‌ای چون «راه» در ادبیات، نشان از کارکرد آن در تجربهٔ زیستهٔ مردمان این سرزمین دارد. وی بر کاربرد استعاری این واژه در فرهنگ لغات فارسی اشاره کرد.

به گفتهٔ مدیرمسئول نشر نوسده، تعلق عبارت «کاروان» به زبان فارسی و به کارگیری آن بدون ترجمه در سایر زبانها نیز نشان از سابقۀ دیرین سفر در ایران دارد. همچنین کاروانسرا و کاروان‌سالار به مثابۀ اقامتگاه و راهنمای سفر از این دست به شمار می‌آیند‌.

بدین ترتیب می‌توان گفت از انجا که در فرآیند سفر از پیشینهٔ ادبی برخوردار هستیم می‌توان از ترکیب این دو واژه (ادبیات و سفر)، عبارت ادبیات سفر را نیز خلق کرد. او اشاره کرد که در این زمینه جای کار بسیاری باقی مانده‌است.

نورآقایی اضافه کرد: «سفرنامه‌نویسی» یکی از ژانرهای ادییات سفر است که با وجود سفرنامهٔ ناصرخسرو، قدمت آن در کشور به بیش از ۱۰۰۰ سال می‌رسد. ارزش این سنت، وقتی دانسته می‌شود که با قدمت سفرنامهٔ مارکوپولو مقایسه شود. باید توجه داشت که سفرنامهٔ مارکوپولو حدود ۲۵۰ سال پس از سفرنامهٔ ناصرخسرو نگاشته شده و نسبت به سفرنامهٔ ناصرخسرو از دقت فنی پایین‌تری هم برخوردار است گرچه در دنیا از آن شناخته‌شده‌تر است.

نورآقایی در ادامه تأثیر گلستان سعدی را در فرانسه چنین روایت کرد که: در آستانهٔ انقلاب کبیر فرانسه (۱۷۸۹ میلادی)، سه نفر از متفکران یا انقلابیون فرانسوی در محفلی، کتاب گلستان را می‌خواندند. گفته می‌شود یکی از آن‌ها لازار کارنو (Lazare Carnot) بوده که تحت تأثیر روح انسانی و تسامح‌آمیز سعدی، به مدارا و انسان‌دوستی گرایش داشته‌است. در همین دوران ماکسیمیلیان روبسپیر (Robespierre) از رهبران اصلی انقلاب فرانسه بود که اعتقاد راسخ به فضیلت انقلابی و استفاده از ترور برای حفظ انقلاب داشت و البته با یک کودتای پارلمانی، دستگیر و روز بعد اعدام شد. لازار کارنو به نشانهٔ ستایش خرد، اخلاق و انسان‌دوستیِ شرقی نام فرزند خود را نیکولا لئونارد سعدی کارنو (Nicolas Léonard Sadi Carnot) می‌گذارد که به پدر علم ترمودینامیک معروف است. گرچه وی هرگز ازدواج نکرد اما برادرش هیپولیت کارنو (Hippolyte Carnot) نیز به دلیل مشابه، نام فرزند خود را ماری فرانسوا سعدی کارنو (Marie François Sadi Carnot) گذاشت که طی سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۹۴ رئیس جمهور فرانسه بود. او که در زمان ریاست‌جمهوری‌اش چهره‌ای اخلاق‌گرا، خدمتگزار و محبوب تلقی می‌شد در پانتئون پاریس

(Panthéon de Paris) دفن شد. یک سال پیش از سومین سفر ناصرالدین‌شاه قاجار به اروپا، وی شاه را برای بازدید از نمایشگاه بزرگ اکسپوی پاریس دعوت کرده‌ بود. ناصرالدین‌شاه، سعدی کارنو را در این سفر در پاریس ملاقات کرد.

در بخش بعدی این نشست آرش نورآقایی از جذابیت‌های اشعار عمرخیام، مولانا و حافظ در غرب گفت. او یادآور شد اولین کتابی که از فارسی به اروپایی ترجمه شده، کلیله و دمنه (با یک عنوان دیگر) بوده‌است. ایشان ژانر جذاب دیگری از ادبیات سفر را متونی معرفی کرد که به ویژه در دورۀ صفوی در آنها به توصیف بناها پرداخته شده‌است؛ متونی که گاه رمانتیک، گاه دراماتیک یا حتی تراژیک هستند. او در این بخش از وصف کوه دماوند توسط ملک‌الشعرا گفت، به توصیف شهرهای ایران در شعر شاعران توجه داد و از زیبایی تمثیل‌های به کارگرفته شده در ابیات عبدالوهاب البیاتی در غزل‌واره‌ای برای همسرش فیروزه در کتاب آوازهای سندباد گفت که از شکوه اصفهان و خمار میِ خیام وام گرفته‌؛ آنجا که می‌گوید «چشمهای تو اصفهان است که کبوتر در آن لانه کرده و خیام در آن مبعوث شده…».

مدیرمسئول فصلنامهٔ گیلگمش در ادامه پتانسیل اقتصادی گردشگری ادبی را گوشزد کرد.

ایشان تذکر داد که تحقق گردشگری ادبی تنها منوط به بازدید از مزار ادیبان نیست. نورآقایی به اجرای تورهای خلاق همچون نقالی در این حوزه توجه داد؛ جذابیتی که هم امکان برگزاری گردشگری شبانه را دارد و هم موجب احیای هرچه بیشتر میراث ناملوسی خواهد شد که در معرض خطر اعلام شده‌است. وی هم‌چنین از طرح ایدۀ خود برای احداث هتلی با مضمون هفت‌پیکر نظامی طی سالهای گذشته گفت و از بی‌تفاوتی مسئولین نسبت به احداث پاویون کشور آذربایجان با همین مضمون در اکسپوی در حال برگزاری در ازاکای ژاپن ابراز تأسف کرد.

او هم‌چنین از نصب مجسمهٔ نظامی از سوی جمهوری آذربایجان در پارک ویلا بورگز شهر رم در سال ۲۰۱۲ میلادی یاد کرد که البته با اعتراضاتی از سوی فعالان فرهنگی ایرانی مواجه شده بود. این پارک میدانی به نام فردوسی دارد که تندیسی از این شاعر بزرگ نیز در آن نصب شده که هنر دست استاد ابوالحسن صدیقی است‌.

نورآقایی از ذکاوت جهانی سهراب و حکمت عملی عطار گفت؛ از بی‌توجهی به منابع طبیعی الهام‌بخش سهراب و توجهی که غرب به اشعار عطار داشته تا جایی که اپراهای متعددی بر پایهٔ سیمرغ او در پاریس به روی صحنه رفته؛ از آندره ژید و حسرتی که برای تماشای کوچه‌باغهای نیشابور به گور برد و غفلت ما در بهره‌برداری از منابع ادبی که در هر گوشه از این خاک از آنها بی‌بهره‌ایم.

این نشست با سپاسگزاری از حضور مخاطبین پایان یافت.

دیدگاه‌ها

  1. سمیرا

    بسیار عالی
    👏🏻👏🏻👏🏻
    …………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام و سپاس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *