روز: بهمن ۱۵, ۱۳۹۶

قصه‌های تاکسی ۱۲

به راننده تاکسی گفتم: همان‌جایی که اون خانوم ایستاده، پیاده می‌شم. راننده ایستاد. ۵۰۰۰ تومان به او دادم و در حالی که در ماشین را باز می‌کردم که پیاده شوم، متوجه آن خانم سالخورده و دهان کم دندانش شدم. خانم رو به راننده پرسید: جیحون می‌ری؟ راننده گفت: سر جیحون خانم سالخورده رو به من …