آخ که لخلخهی بهار میآید.به یقین، باغِ خمار از این بو بیدار خواهد شد.آن گاه که رخ بنماید توبهها میشکند و بلبلِ حیران وحی حی میخواند به گل.هنگامه آن زمان است که حتی قدسیان نظر به اشک ابر میکنند و به شاخهی درخت رشک خواهند برد.چه خیالی از چه نگاری است این و چه خویی …