خيلی كوتاه، كمی ادبی خیالهایی برای یک شب توسط آرش نورآقائی در چهارشنبه, بهمن 8, 1399 بوی خوش آواز؛زخمهٔ پنجهٔ بارانبر ساز خاک ………………. شبیخون یعنی:بوسهٔ چند انگشت دستانمبه خیل پای موهایت،و خونی که جاری میشودامشب،زیر پوست. ………………………….. حسادت میکنم به آن تصویر آرمانی از خودمکه نشسته باشد در ایوان چشمانتزیر آن سایهبان مژگان نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط خيلی كوتاه، كمی ادبی علائم حیاتم قبل از ختمم به تو ختم میشود خيلی كوتاه، كمی ادبی کنسرت ملی خيلی كوتاه، كمی ادبی تو، سعدی
لیلا ۸ بهمن ۱۳۹۹ در ۴:۳۲ ب٫ظ سلام شبیه در آغوش گرفتن زنی شب، آرام و زیباست … ……………………………………………………………………………………………… جواب: سلام. سپاس.
لیلا ۸ بهمن ۱۳۹۹ در ۴:۵۱ ب٫ظ شب تو در خیالم رقصیدی و تمام کافه های شهر تخته شدند…… ……………………………………………………………………………………………… جواب: سلام. سپاس.
Masi ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ در ۳:۰۴ ق٫ظ نزار قبانی می گه: به روانی موسیقی ست عطری که می زنی به تنت امضای توست نمی شود جعلش کرد. حالا قلم شما هم چنین است…..به روانی موسیقی ست، خوشبوست و شور انگیزه…. ……………………………………………………………………………………………… جواب: سلام. زنده باشید.
دیدگاهها
سلام
شبیه در آغوش گرفتن زنی
شب، آرام و زیباست …
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس.
شب تو در خیالم
رقصیدی
و تمام کافه های شهر
تخته شدند……
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس.
شیرین باد…
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس.
نزار قبانی می گه:
به روانی موسیقی ست
عطری که می زنی به تنت
امضای توست
نمی شود جعلش کرد.
حالا قلم شما هم چنین است…..به روانی موسیقی ست، خوشبوست و شور انگیزه….
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باشید.