مشق ترانه

به جای بارون از چشم رشتت، اشک می‌باره، وطن … تو که لبت تفتان، تنت لوتِ وطن

افق دماوند نگاهت، چه غمی داره، وطن … کارون زلفت رو چرا ما شونه نکردیم، وطن

بازوی البرز و شونه‌های زاگرست رو خسته کردیم که وطن

قدر پستهٔ خنده و زعفرون صورتت رو ندونستیم که وطن

نفس یوزت رو، غرش شیرت رو خفه کردیم که وطن

غزل طبیعت و قصیدهٔ تاریخت رو نفهمیدیم که وطن

نونتُ خوردیم، حرمت دریاچهٔ نمکت رو نگه نداشتیم که وطن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *