امروز هم روز بازدید از مونیخ بود. باران نمیبارید، ولی آفتابی هم نبود. صبح از هتل بیرون آمدم و به سوی رودخانهای که در شهر جریان دارد و نامش Isar است رفتم تا در جزیرهای که میان دو بخش از رودخانه ایجاد شده، از موزه آلمان (دویچ) یا Deutsches Museum بازدید کنم. این موزه کاملا …
ادامه از روز قبل (ادامهی نوشتهی قبل):
همانطور که قبلا گفتم من قرار است سه شب در مونیخ بمانم و دو روز کامل را در اختیار دارم، دوشنبه و سهشنبه. از آنجا که بیشتر موزهها روزهای دوشنبه تعطیل است، این روز را به پیادهروی و کشف شهر اختصاص دادم و روز سهشنبه را برای دیدار از موزهها. برای همین یکشنبه شب، یعنی همان شبی …
پیشبینی میکردم که در مونیخ به آرزویم برسم. به آرزوی پاییز. باید میدیدیمش و دیدمش امروز. صبح زود. تمام صبح امروز را زیر باران راه رفتم و در پاییز مونیخ خودم را گم کردم و زیباترین پاییز زندگیام را تجربه کردم. حرف برای گفتن زیاد است، اما وقت نیست. در هتلی که اقامت دارم اینترنت ندارم، …
اتریش: صبح روز یکشنبه، یکم نوامبر به همراه پیتر و همسرش، کنستانز را به مقصد یکی از شهرهای اتریش به نام BREGENZ ترک کردیم. یکم نوامبر تعطیل رسمی است و در این روز کاتولیکها به سر مزار اموات میروند. پیتر و تراودل هم به همین منظور به زادگاه و محل دفن والدینشان میرفتند و من با …