باز هم قبل از هر چیز: سلام و سپاس از اظهار نظرها و الطاف شما (همگی) قبلا گفته بودم که نام رودخانهای که ما در کنارش هستیم Serayu است. دربارهی قصهی احتمالی آن سوال کردم و فهمیدم که معنی Serayu، “تو زیبایی” است و اسطورهای در موردش وجود دارد: مردم این شهر باور دارند که …
گزارش تصویری:
روبروی رودخانه نشستهام. هوا تاریک است، نمیبینمش، اما او آنجاست. مطمئنم. پشهها گهگاهی به بدن غریبهی من در حد یک روبوسی خوشامد میگویند. چند نوع میوهی ناشناس از شهر خریدهام و سعی میکنم مزهی لبخند باغبان را در آنها بیابم. به این میاندیشم که چرا هر وقت به سفری میروم، دیگر دلتنگ نمیشوم. حرفهای بسیاری …
اینجا پر از شاپرک است و نارگیل… فکر میکنم چند تایی هم عقرب دارد:
ساعت ۱:۳۰ دقیقه بامداد روز شنبه است و من در کنار رودخانهی Serayu در محل کمپینگ Serayu Adventure در نزدیکی شهر Banjarnegara از منطقه Central JAVA نشستهام و برایتان مینویسم. قبلا در جایی خواندهام که دانشمندان و متفکران به سه B مدیون هستند؛ Bus, Bath, Bed… احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده که در این …
قبل از هر چیز: سلام و سپاس از همهی دوستانی که نظر لطف داشتند. اما بعد: بعد از ترک فرودگاه دوبی، هفت ساعت و ۴۰ دقیقه پرواز کردیم تا به فرودگاه جاکارتا رسیدیم. ویزای اندونزی در فرودگاه ارائه میشود و ۲۵ دلار قیمت دارد. فرایند گرفتن ویزا و کنترل پاسپورت، حدود یک ساعت و سی …
سفر، حکایت عشق و رسوایی است انگار. همه چیز به من هشدار میداد که به این سفر نیایم؛ خوابهایی که دیدم، کارهایی که پیش آمد، دودوتا چهارتایی که با خودم میکردم،… اما آمدم… بگذار وقتی دیگر مغلوب چالشهای عُرف ستیزیام شوم، حالا نه. با یک گروه از ورزشکارانی که قرار است در رودخانههای خروشان اندونزی قایقرانی کنند، در تاریخ چهارشنبه، ۲۵/۱/۱۳۸۹ …
اینجا فرودگاه بینالمللی امام خمینی، نوشتهی من را از طریق وبسایتم میخوانید. یک بار دیگر، سفر، شما و من؛ مقصد: هندِ هلند. مکان ناشناختهای برای من، که در میان سه حوزهی فرهنگی هند، چین و استرالیا قرار گرفته. این یک سفر متفاوت است. تا جایی که اینترنت داشته باشم با شما خواهم بود. نوشتهی بعدی …