گاهی،
تنها دلخوشیام این است که با حروف زاویهدار و واژههای راست،
قوس بدهم به جملهها تا معنایی سینوسی در موجی نرم از هندسه و خیال ترسیم شود.
آنگاه،
در یک خلأ ناب،
فارغ از ثقلِ زمین و دغدغهٔ زمان،
چون بندبازی بر ریسمان سکوت،
تعلیق را بیهیچ برهانی اثبات کنم
و در آن گوشهی بینهایت درجهای آرام بگیرم.
…………………………………………………………………..
به نظر من، این عبارت «قلمرو» هم خودش کلی مشکل دارد و هم معنیاش.
«قلم» کجا برود که با نادانی دستور میدهیم: «رو»
قلم اگر هست باید بماند و اگر نیست، بخواهیم که بیاید.
درستش این است: «قلما»
آری، قلم چنان عزیز است که باید الف ندایی (دعایی) داشته باشد.
«قلم رو» یعنی توهم قدرت، ولی «قلم آ» یعنی سوگند به دانش.
…………………………………………………………………..
تحریم واقعی یعنی:
تبعید به نقشه، چنگ زدن به گذشته
…………………………………………………………………..
دیدگاهها
در آن گوشه بی نهایت آرام
همچون قایقرانی تنها
بر امواج واژه ها
با معنا می رقصی
“فارغ از ثقل زمین و دغدغه زمان”
………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
اون بخش آخری در مورد تحریم خیلی خوب بود.
…………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس.