۲- آتن

وارد فرودگاه آتن که شدیم صف طولانی مسافران ورودی، نظرمان را جلب کرد. به دلیل اعتصاب همه ی بخش های فرودگاه و البته شهر، دچار بی نظمی شده است.

به هر حال بعد از یک انتظار طولانی رسما وارد کشور یونان شدیم و با اتوبوس شرکت خدمات مسافرتی کارگزار به هتلمان در مرکز شهر آتن انتقال یافتیم.


در یک کلام، تصور بنده از شهر آتن (در اولین روز) این است. انگار شهر در حالت نیمه سقوط قرار دارد. این آتن آن آتنی نیست که برای اولین مرتبه و حتی دومین مرتبه دیده بودمش. شهر پر از زباله و فروشگاه ها بسته است. و از همهمه ی مردم در کافه ها و رستوران ها خبری نیست.

این عکس و عکس قبلی را از پشت بام هتلمان گرفتم. آکروپلیس در دوردست پیداست. دود آتشی که مردم با سوزاندن زباله ها برپاکرده اند نیز در تصویر دیده می شود.

بدون شرح

پلیس خیابان ها را بسته است و این رفیق، از خلوتی خیابان بهره می برد.

برای اولین روز ورود به آتن از طرف آژانس برنامه ای برای مسافران وجود نداشت، اما خودم برایشان برنامه ی پیاده روی گذاشتم. از هتل به سمت منطقه ی “پلاکا” پیاده روی کردیم و در این هنگام متوجه تظاهرات مردم و حضور نیروی پلیس در شهر شدیم. در تصویر مردمی را می بینید که از گاز اشک آور می گریزند.

همان توضیح بالا

مردم شهر آتن از مردم شهر تهران، در تظاهرات پیشرفته تر بودند. این ها برای خودشان ماسک و داروهایی برای جلوگیری از اثرات گاز اشک آور داشتند.

بالاخره گروه ما هم از گاز اشک آور بی نصیب نماند و نهایتا اشک همه درآمد. در تصویر یکی از کودکان تور را می بینید که بر اثر گاز، گریه اش گرفته و مردم آتن به کمکش آمده اند و مایعی را زیر چشمان و زیر بینی اش می مالند تا آرام شود.

در همه ی خیابان های منتهی به میدان اصلی شهر، تظاهرات بود و پلیس و گاز اشک آور. اما در یکی از همین خیابان ها و در چند قدمی تظاهرکنندگان، یک زوج مراسم عروسی اشان را برگزار می کردند.

این هم عکس همان مراسم: فکر کنم، عروس آبستن بود.

یکی دیگر از کودکان تور را بعد از استفاده از مایع سفید برای جلوگیری از اثرات گاز اشک آور می بینید.

مردم سطل های زباله را واژگون می کردند …

و آنها را آتش می زدند. دوست نداشتند عکسشان را بگیریم و برای همین عکس هایم را از دور گرفته ام.

همان توضیح بالا

بدون شرح

منطقه “موناستیراکی” این مرتبه شاهد تجمع معترضین بود. دفعه ی قبلی که در این میدان بودم از فوتبال (خرس وسط) سه جوان و یک سگ عکس گرفتم.

به هر طریقی بود گروه را به جایی بردم تا در اولین روز حضورشان در آتن دستپخت آشپزان یونانی را تجربه کنند. شب هنگام به سمت هتل برگشتیم و هنوز زور مردم به سطل های زباله می رسید.

وارونه کردن سطل زباله و آتش زدن آن به نظرم مفهومی را در خود نهفته دارد. این سطل زباله ها رهاورد تمدن هستند، همانطور که دولت ها رهاورد تمدن هستند. با واژگون کردن سطل زباله آدمی درواقع گندی که خود زده را ریشخند می کند.

در دومین روز حضورمان در آتن ضمن گشت شهری از آکروپلیس بازدید کردیم. به طرز باورنکردنی شلوغ بود. تورلیدر محلی امان می گفت ۲۰ سال است که در این حرفه فعالیت می کند و این دومین مرتبه است که آکروپلیس را این همه شلوغ و پر از مسافر می بینید و برایش بسیار عجیب بود.

آنچه که برای بنده تعجب آور بود، این است که خوب است در این کشور اعتصاب و اعتراض برپاست و این همه مسافر دارد. این اتفاق در آتن به بنده فهماند که معنای رشد روزافزون صنعت گردشگری یعنی چه! و امیدوارم مسوولان کشورم هم این را بفهمند. وقتی مکانی جزو مقاصد مهم گردشگری تلقی می شود انگار گردشگران برای رسیدن به آنجا خیلی چیزها را نادیده می گیرند. دیگر اینکه این اتفاق یک مرتبه ی دیگر برایم مشخص کرد که فرق هست میان امنیت و احساس امنیت.

یکی از جالب ترین سرگرمی های بنده در آتن خواندن عبارات روی “تی شرت” هاست. قبلا هم در این رابطه نوشته ام ولی همیشه در این رابطه موضوعات جالبی وجود دارد. خیلی از عبارات “تی شرت” ها را نمی توانم بنویسم.

گرسنه ام شده، بروم با غروب آتن چیزی بخوریم.

دیدگاه‌ها

  1. نازنین

    سلام
    لطفا سلام منو به اسطوره ها برسونید.
    سپاس
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. چشم.

  2. مه مطهر

    این یعنی مترو تعطیل ،مغازه ها تعطیل یعنی ترافیکهای سه یا چهار ساعته یعنی تجربه متفاوت ولی غر غر مسافران یعنی پلاکای نازنین بی روح ،بیچاره مسافراتون و بیچاره شما .خداوند صبر جمیل عطا کند
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خوشبختانه تا اینجا که معلومه مسافران خوب و نجیبی دارم.

  3. حبیب حلاجیان

    چه موقعی خورد این سفر شما. باید تجربه جالبی از کار دربیاد
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. دوست دارم این تجربه رو.

  4. N

    سلام و رسیدن به خیر. لطفا خیلی مراقب خودتون باشید.
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام و سپاس.

  5. معصومه زینی زاده

    بین این همه اشک و اعتراض کفش های قرمز در امتداد جاده گلبرگ رو دوست دارم . امیدوارم این سر درد شرش رو بکنه
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. عادت کردم دیگه به بودنش.

  6. محجوب

    سلام
    جالبه که برای مسافرای تور برنامه تظاهرات .. ببخشید پیاده روی تدارک دیدی. بعدا میتونید به مردم آتن ویونان بگید که شما هم در جنبش مردمی آنها شریک بودید!!
    اون امیدت هم که مسئولان کشور عزیزت این مسئله رو درک کنن نا امیده. چون این جک و جونورا اساسا هیچ چیز رو درک نمی کنن حتا باردار بودن اون عروس آتنی رو! مگر اینکه منافعی شخصی برایشان داشته باشد.
    در هر صورت تو کارت درسته و گزارشت هم عالیه. لذت بردم
    پیروز باشی
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از تو عباس عزیز.

  7. reza

    حقیقتا کار جالبی دارید. سیری در کارهایی که از اول عمر تا حالا کردید بکنید. ببنید به کدام کار خیری که انجام دادید خدا همچین شغلی نصیبتون کرده!
    ممنون از شما برای مطالبتون
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمند.

  8. پگاه

    سلام. از عکس دومی خوشم اومد تابش نور خورشید از زیر ابر برام جالب بود. چه عروس منحصر به فردی. با کفش قرمز، لباس صورتی و آبستن زیبا است. دستت درد نکنه
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خودم هم دوستش دارم. سپاس.

  9. حامی

    سلام

    در میان این اخبار راست و دروغ , همراهی با سایت تو هم یکی از لذتهای
    منه برای درک عمیق تر از جهان . تا شاید روزی خودم برم و تجربه کنم.

    انگار تمام جهان در شعله های آتش است
    تمام جهان در حال سوختن است . بعید نیست چون
    تمام جهان در حال ارتعاش است….هر چه از خودم دور می شوم و دور می زنم
    باز به خودم برمی گردم و می بینم راه همین جاست … تا ابد رهرو این راه می مانم
    راه بی مرگی فرزانگان , شناسا بر تمام جهان .به تمامی لمس می کنم
    تجربه های ناب تو را با آن دید عمیق ات که مرا به باز شناسی راهم می کشاند.
    بدون اندوه , بدون زنگار , و مطمئن…آگاه و متعادل
    ازت ممنونم , شاد باش و رها
    ………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام و سپاس از تو.

  10. شیده

    سلام.با دیدن عکس ها وبا خوندن مطالب فقط تنهایه چیزی برای گفتن می مونه.خسته نباشید وخیلی مواظب خودت باش.
    ………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  11. زهره

    چه سفر پرماجرایی…خوش بگذره و همه چیز به خوبی پیش بره آرش
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  12. شهریار

    سلام و درود
    این فتنه یا بیداری اسلامی و یا … خدا کند مشکلی در سفر شما نداشته باشد… اما فکر کنم مهمترین شانس شما مسافران آرامتان است…
    راستی امنیت و احساس امنیتتان مرا کشت !!!!
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  13. محمد سوزنچی

    سلام آرش عزیز
    وقتی گزارش هاتو میخونم احساس میکنم الان همراه شما هستم. خیلی روان و جذاب مینویسی
    عکس عروس آبستن هم به نظرم بازگو کننده خیلی از اتفاقاتی دنیای مدرن می باشد که ما در ایران چشم به آنها بسته ایم.
    …………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  14. الهام

    با سلام و خسته نباشید . واقعا دست مریزاد به این همه همت و تلاش . خیلی خوشحالم که آدمایی مثل شما ها داریم که اینقدر خوش ذوق هستین …می خواستم ببینم آیا میشه توی گروه تون عضو شم برای سفر با شما البته همراه همسرم ؟ خواهش می کنم توی ایمیل برام توضیح بدین از چگونگی کار…ممنون منتظر خبرتون هستم
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. من گروه خاصی ندارم. با دفاتر خدمات مسافرتی کار می کنم. به هر حال، اگر سوالی هست در خدمتم.

  15. Masi

    در کشور افسانه ها و اسطوره ها
    این همه آشوب
    و این همه دیدنی و خواندنی….سطل زباله! مراسم عروسی و احساس امنیت…
    همه یکجا جمع شدن…چقدر جالب!

    دود و گاز اشک اور منو یاد ۸۸ انداخت که با دود سیگار مردم تو چشمم جلوی پامو میدیدم…..! حتی تو اعتراض هم بی چیز و بی امکانات بودیم.

    چقدر با والدینشون، ندارن :))
    ……………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. دنیای ما، دنیای پارادوکس‌هاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *