در میان توفان سرنوشت نسل گنگ امروز،
انگار،
تنها تسلیم…
در فضای عریان و بی حرمت ایده ها،
انگار،
تنها لودگی…
در مهلکه ی رنج مسخ شدگی
انگار،
تنها باده گساری با اهریمن …
در صحنه ی دروغ جوانی ما،
انگار،
تنها شادمانی ناچیز زورکی
جواب می دهد….. جواب می دهد…… جواب می دهد…..
…………………………………………………………………………………………………………………
ساعت ۱۰ صبح با کسی در رابطه با بهبود وضعیت گردشگری حرف بزنی. بعدش تصمیم بگیری که برای حاضرین سه شنبه ها، خودت را به آب و آتش بزنی و کسی را نیابی و نهایتا به خودت متوسل بشوی. و بعد در دو جلسه ی پی در پی نوشتن کتاب هایی برای معرفی کشورت حضور بیابی. و آخر سر، سر راه خانه یک مامور ببینی که باتومش را در دستانش می تاباند و دیگری تو را بسان دشمنی برانداز می کند و همه ی این ها برای این که نکند مردم به دلیل افزایش قیمت بنزین یک دهن کجی ناچیز کنند.
همه ی امروز و روزهای قبل را هیجان داشته باشی و دیگران را هُل بدهی و ریال های قرضی ات را خرج کنی و…
آخر من با این ذهن هرزه ام کجای کار این دنیایم…
لعنت به خودم می فرستم که چرا در زمانی و مکانی به دنیا نیامدم که برده ای باشم در مصر یا مصلوبی باشم در قسطنطنیه یا ولخرجی در سواحل قبرس. و اینگونه باشد که شاهد باشم نامردمانی نشسته بر مسند دروغ همراهی با مردمان و چنان حبس کنند خون محتاطمان را در شیشه روزمرگی که حتی به درجات رفیع کثافت کاری هایشان عقلمان قد ندهد.
و در این میان تنها کور سوی امیدم این است که به زودی به جنون زودرسی دچار شوم که دیگر به غایت اندیشه های بی سرانجام دل نبندم.
دیدگاهها
سلام. اینجا نوشته “خیلی کوتاه”، کمی ادبی. اما اینها یک دنیا حرف نگفته است. کوتاه هست و کوتاه نیست.
“مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها؛
من دچار خفقانم، خفقان…
من به تنگ آمده ام از همه چیز؛
بگذارید هواری بزنم…
آی آی با شما هستم این درها را باز کنید.
من به دنبال فضائی می گردم:
لب بامی …،
سر کوهی…،
دل صحرائی …،
که در آنجا نفسی تازه کنم.
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد.
من هوارم را سر خواهم داد.
چاره ی درد مرا باید این داد کند.
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند…”
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
چه جالب
به حرفهاتون تمام روز فکر میکردم و جالبه که منم فکر میکردم تعدد الهه ها در عهد باستان حتما به دلیل موازی کاری خدایان بوده و گرنه یک خدا ما را کفایت
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
با سلام واحترام
دل دریا کن ای دوست….
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
سلام.
چه خوب نوشتی تمام ثانیه های این روزهای تاریک رو…
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
یتیم ما!
یتیم ایران!
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
…
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم، آی آی با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی …
سر کوهی…
دل صحرائی …
که در آنجا نفسی تازه کنم
…
ف.مشیری
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
نه برای آمدن باران دعا کنید که بشوید غبار اشکهایمان را ، نه برای آمدن برف که لحظه ای رد پای عابران را ترسیم کند
دیگر هیچ معجزه ای نخواهد شد پس آرام به ابدیتی تردید آور دچار شوید
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
سلام
بنظرم الان دیگه وقتشه،وقت تغییر دین ومذهب البته اگه دین ومذهبی باشد(چون دیگه به هیچی اعتقاد ندارم).در شرایط کنونی (حضرت)عیوب به واسطه دامنه وسیع صبرش مناسبترین وخاتم انبیاست.اگه این راهوقبول ندارید راههای دیگه رو انتخاب کنیدمثل فرار،دیوانگی ،(ش )و…
البته درشرایط کنونی فکرم دیگه به راهی قد نمیده باعرض پوزش.
امیدوارم عاقبت بخیر شویم
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام به شما.
علت و معلول:
بهترین ها اغلب به دست خود می میرند
صرفاً برای خلاص شدن،
و آنها که می مانند
اصلاً نمی توانند بفهمند
که چرا
یکی می خواهد خود را
خلاص کند
از دست آنها.
“چارلز بوکافسکی”
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام آذر.
سلام آرش جان
احساس می کنم باید مدتی به دور از هیاهوی شهری باشید تا انرژی تحلیل رفته اتان باز آید……………………………………………………………………………………………
جواب: سلام مهران.
سلام
به قول دکتر شریعتی: در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند و بر حسینی میگریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
کوروش تو نخواب که ملتت در خواب است
آرامـــگـهـت غـــرقــه بـه زیـــر آب اسـت
ایـن بار نـه بیــگانه که دشـمن ز خـود است
صد ننـگ به ما کـه روح تو بی تاب است
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم میشکند…………
……………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
سلام. بعضی ها هستند تا آرام کنند و بعضی ها هستند تا آرام شوند و برخی هم آرام از بقیه می گیرند . و من خوشحالم هنوز این جا هست تا آرام شوم . و تاوانی که می پردازم مهم نیست.
……………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. برای نفس کشیدن هم تاوان می دیم.
به جهنم که فقط دو روز دیگه اینجام توی مونیخ. اما اینقدر خوشخالم خوشحالم خوشحالم که روز نکبت ایران نبودم. روز استارت خوردن طرح هدفمند کردن یارانه ها …..
……………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. پس اون طرف تشریف دارید. پاییز مونیخ؟ پاییز مونیخ؟ پاییز مونیخ؟… به امید دیدار.
سلام خوب یادآوری کردید که فقط باید رفت با همه ترسها و تردیدها
اینجا آسمان ابریست
آنجا را نمیدانم
اینجا شده پاییز
آنجا را نمیدانم
اینجا فقط رنگ است
آنجا را نمیدانم
اینجا دلی تنگ است
آنجا را نمیدانم
……………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
سلام
این قانون مرداب و لجنزار است,
هر چه بیشتر دست و پا بزنیم بیشتر فرو می رویم.
و در جواب دوستی که تغییر دین و مذهب را پیشنهاد کرده ,
باید بگم : ادیان حقیرتر از آنند که راهکاری ارائه کنند…
……………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. نه همیشه.
به قول دکتر شریعتی: در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند و بر حسینی میگریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد
آرش عزیز اما من فکر میکنم ما مردمی هستیم که مستحق این چنین ایم …..
اما باور کن مدتی است احساس می کنم تنگی نفس دارم باید برم دکتر !!!!
…………………………………………………………………………
جواب: سلام به شما.
پدر آنشب خیانت کرده ای شاید نمی دانی/به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمیدانی/تو ای مادر اگر شوخ چشمی نمی کردی و تو ای آتش شهوت شرر اگر بر پا نمی کردی/من هم اکنون در این دنیا بی نام ونشان بودم.*کارو*
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام حسین عزیز.
این طوفان سوزان شاید آه ها و ناله های روزها و دقایقی است که کسانی همسایه،دوست ویا متفاوت با ما همچون برده ای در مصر و مصلوبی در قسطنطنیه اند اما ما سعی کرده ایم هر روز از یاد ببریمشان تا کمتر زجر بکشیم و تنها کارمان دعا کردن شده است.کاش بیشتر از این جرات داشتم بر فریاد کاش….
ماهی حوض و ماهی دریا
ـآیا تو هیچ میدانی؟
فرق محیط خانه ودریا چیست؟
دریا سرای بی افق مرگ وزندگی است
درحوض اما…
از مرگ خبری نیست
ونیز از زندگی
آن زندگی که بیم فنا را ربوده است
ـچون خانه های زندان بی مرگ و بی خطر
از باغ هستی هم بویی نبرده است
اینک تو حوادث دریا
اینک تو و سلامت زندان
من خود حوادث دریا را
بر استراحت زندان ترجیح میدهم
آیا تو بی تلاطم زندان را
بر موج های دریا
ترجیح میدهی؟
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام بر تو و سپاس. زیبا بود.
سلام از شما خواهش میکنم دوست خوبم در این وانفسا کمی آروم باش وبه خودت رحم کن برای همه در این شهر دراندشت وکشور بزرگ نامهربانانی وبی مهری میبینیم اما باید صبور باشی مثل من مثل بعضی ها احساس من این است که شما فردی آرام باشید وباید در معرض چه سختی گرفتار شده باشی که اینقدر خونت به خوش بیاید ولی به خدای عظیم توکل کن او برای هر کار محالی راه حل دارد شاید از تو کمی صبر میخواهد.
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. می دانم که شما اندیشه ی نیکی دارید و به این خاطر دستتان را می بوسم. اما متاسفانه و با عذرخواهی از شما باید بگویم که هنوز آن قدر گوسفند نشده ام که خودم را به توکل سرگرم کنم و از اویی که هرگز نیست صبر بخواهم و منتظر باشم که راه حلی ارائه دهد. خسته می شوم و غُر می زنم و می نویسم و خودم را سانسور نمی کنم و با این حال اگر شد باز ادامه می دهم. ولی برای همه ی سرگشتگی های روحی که کشیده ام آن قدر احترام قائل هستم که آن دو خط اول این جوابیه را بنویسم.
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
در کوچه ها باد میامد
این ابتدای ویرانیست آن روز هم که دست های تو ویران شد
باد میآمد
ستاره های عزیز
ستاره های مقوایی عزیز
وقتی در آسمان ، دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شکسته پناه آورد ؟
ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم میرسیم و آنگاه
خورشید بر تباهی اجداد ما قضاوت خواهد کرد.
چه باید کرد ؟ چه می توان کرد؟ آنها موفق شده اند مردم را به افراد تبدیل کنند.
موفق باشید.
راحله
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. شما هم موفق باشید.
نبردهای زندگی همیشه به نفع قویترین ها به پایان نمیرسد بلکه دیر یا زود بردن با کسی است که بردن را باور دارد…
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام بر تو دوست من. و یادمان باشد که جملات قصار همیشه قصار باقی می مانند. یعنی همیشه همه ی حق مطلب را ادا نمی کنند. اما گاهی دلخوش خنکی هستند.
salam arash.hamechi dare enja to ramsar khob pish mire. faghat pele be pele darim kar mikonim.omidvaram harche zodtar bebinamet
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. همه با تمام قوا. لطفا همه با تمام قوا. ما هم در تهران کارها را پیگیری می کنیم. به دوستان بگو با بنده و آقای یزدانی به هر ترتیبی که می دانند در تماس باشند. ایمیل فراموش نشود. دیگر این که، لطفا همه با تمام قوا. باید با تمام قوا حرکت کردن و ماندن تا آخر را تجربه کنیم. من به این تجربه با شماها نیاز دارم تا برای بعد. اگر که زنده ماندم، کاری خواهیم کرد. کاری خواهیم کرد.
سلام استادِ عزیز،ای کاش همۀ اینهایی که گفتید جواب میداد، از نگاه من که هیچکدومشون جواب نمیده،مخصوصا: (شادمانی ناچیز زورکی) ،امیدوارم یه دنیا دلشاد وُ خندون لب باشید. : )
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.
آه ای سرزمین من .. من در کجای زمین ایستاده ام.
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
این مردمان که بینی یک مشت زر پرستنند خارج ز زرپرستان یک مشت خر پرستنند
خارج ز خر پرستان یک مشت شر پرستنند خارج ز شر پرستان مشتی هنر پرستنند
ما را به کیسه زر نیست وندر طویله خر نیست در سر هوای شر نیست؛سرمایه جز هنر نیست
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
روزانه هزاران انسان به دنیا می آیند …….اما انسانیت در حال انقراض است!!!!!!
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. حرف جدیدی نیست و البته به نظر من درست هم نیست. تا بوده همین بوده. فقط انتظار ما از انسانیت درست و دقیق نیست. فعلا درست و دقیق نیست.
سلام
سالِ بد
سالِ باد
سالِ اشک
سالِ شک
سالِ روزهای دراز و استقامتهای کم
سالی که غرور گدایی کرد
سالِ پست
سالِ درد
سالِ عزا
سالِ اشکِ پوری
سالِ خونِ مرتضی
سالِ کبیسه…
احمد شاملو / ١٣٣۴
بزرگوار انگار داشته سالهای ۵۷ به بعد رو توصیف می کرده
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. دردناکه.
در یادداشت های روزانه شواهدی می یابید دال بر اینکه موقعیت هایی که آن روز به نظرتان تحمل ناپذیر می نمود را زندگی کرده اید. / کافکا
ای کاش می توانستم با اشک هایم غبار غم را از چهره ات بزدایم و با تمام ناکامی های دنیا بجنگم، ولی افسوس که نمی توانم!
سالیوان بالو به سارا
اگر به تعبیر شما “شادمانی ناچیز زورکی”
و به تعبیر من دلخوشی های خشک و خالی
نبودند آدم در اینجا دق می کرد!
………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. موافقم.