این روزها؛
دزدی تاوان چندانی ندارد.
بی عرضگی تاوان چندانی ندارد.
بی اخلاقی تاوان چندانی ندارد.
اما:
به درد میهن مبتلا بودن تاوان سنگینی دارد.
درستکار بودن تاوان سنگین دارد.
این است که:
هر روز به جای صبحانه، درد باید نوشید. و آن وقت این درد در تمام روز تو را می‌جود.
دیدگاه‌ها
محک به دست کسی نیست، زَرشناسی نیست/ زمان، زمانه دلخواهِ کم‌عیاران است
……………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.
🙁 SALAM
………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام به شما.
امروز بنا به ضرورت در جستجوی نگاشته ای سر به جیب نوشتارهای دلنواز و پر طمطراق استاد میر جلال الدین کزازی اندر تفسیر هفت خوان رستم نموده بودم که به ناگاه خطی چند از این گهر نوشته را که می خواندم تو گویی پاسخی در خور بود بر این دل نوشته شما که در ذیل آنرا می آورم:
پهلوانی که می خواهد آزمون های آیینی را از سر بگذراند، می باید مرد رنج باشد و آماده و بسیجیده بر تافتن هر شکن و شکنج. بستر ناز ، او را دمساز نیست؛ایوان او بیابان است و یارش خارش و دلارایش خارایش. پهلوان، اگر پولادینه مردی نباشد دردپرور و آماده هر نبرد و آورد، در آغاز راه، ناکام و گسسته گام خواهد ماند و بی بهره از فر و فروغ، روزگار را به سر خواهد برد و بی نشان و نام، خواهد مرد.
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از شما.
“ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻦ
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻰ ﻧﺎﻣﻪﺍﻯ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ، ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﺎﻧﻰ، ﺯﻧﮓ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎﻯ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﻮ ﺑﺴﭙﺎﺭﺩ .
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻰ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻋﺮﻭﺳﻚ ﻛﻮﭼﻜﻰﺳﺖ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺗﻜﻪ ﺧﻤﻴﺮ ﻧﺮﻡ ﺷﻜﻞ ﭘﺬﻳﺮ . ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﺩﮔﻰ . ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﺩﮔﻰ، ﺍﻣﺎ ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺟﻨﺲ ﺁﻥ ﺧﻤﻴﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
#ﻧﺎﺩﺭ_ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻤﻰ”
آرش جان، عشق و ایمانت به هدفت و میهنت این دردها رو تخفیف داده…اما قدر دلت رو میدونیم که هنوز به درد میاد…دلت برای اونچه اعتقاد داری می تپه و درود و درود و درود…
هنوز این عروسک گلی در دستانت قرار داره و میتونی اونو با همه شادیها و غمها و دردها و لذتهات شکل بدی…تو قهرمانی
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. باز هم سپاس از محبت و لطفی که به من دارید.
سلام
اینطور که بوش میاد به شهریور ماه نزدیک شدیم 😉
انشالا به سلامتی و شادی بگذره دوباره آرامش و شادی بهشان برگردد 🙂
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از شما.
آرش جان
قصه ما دردمندان در قاموس کلمه نمی گنجد
درد کشیدنی است نوشتنی نیست
درد مردم میزبانش را می کشد
و چراغی بر می افروزد
برای شبهای آینده
شاید هزار سال دیگر در یک شب
درکت می کنم
و برایت دعا می کنم درد بزودی از پایت نیندازد
روشن باشی و متبلور
کمانت بی زه مباد
و پایت توانمند برای بالا رفتن از ارس
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس فراوان از توجه و محبتت.
همه اینهایی که گفتید تاوان دارند که به قول شما شاید این روز ها آن را نپردازند ولی دیر یا زود همه دزدان و بی عرضگان و بی اخلاقان مجبور به پرداخت آن خواهند شد. خدا را شکر آن روزهایی هم خواهد بود.
ولی اینکه چرا بعضی ها باید این روزها تاوان درستکار بودن و در مسیر درست گام برداشتن را بدهند انصافاً عجیب و دردناک است. خوشا به حال آنانی که خدا این توانایی و جرئت را به آنان داده تا در این مسیر گام بردارند و هزینه گزاف در مسیر درست بودن را بپردازند.
درود بر شما و تمام آنان باد.
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از توجه شما.
مرد را دردی اگر باشد خوش است/ درد بی دردی علاجش آتش است
ادمهایی که دغدغه دارن، قابل احترام ترند، شریف ترند، مانا ترن. (قطعا منظورم دغدغه ایی ارزشمند هست)
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باد شما.
سلام
تاوان حماقت ها است.
سالها بعد
در مورد ما خواهند نوشت؛
مردمانی بی تصمیم
در حاشیه ی جهان خویش،
گران زندگی میکردند
اما ارزان میمردند…
………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. شاید اینطوری بشه که شما میگی.