گریز از کثرت اندیشه به وحدت نوشته

در خلوت خفیف خودت می‌اندیشی…کمی یا مدتی…

اما بعد، چنان که گویی توان با خود تنها بودن را نداری، می‌گریزی.

پرتاب می‌شوی به دنیای خارج…با نیروی گریز از مرکز…

آن‌گاه…

فریاد درهم ذهن را در بیابان سفید کاغذ سر می‌دهی.

آی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی

دیدگاه‌ها

  1. مریم

    یک عمر
    در انتظاری تا بیابی آن را که
    درکت کند و تو را
    همان گونه که هستی بپذیرد.
    و عاقبت در می یابی که او
    از همان آغاز
    خودت بوده ای.

    از ریچارد باخ!

  2. مهناز

    خوش به حالتون که میتونید آشوب ذهنتونو با نوشتن آروم کنید درست زمانی که داریددردریای
    طوفانی افکارغرق میشید.
    یک عمر
    در انتظاری تا بیابی آن را که
    درکت کند و تو را
    همان گونه که هستی بپذیرد.
    و عاقبت در می یابی که او
    از همان آغاز
    خودت بوده ای.

    از ریچارد باخ!

  3. سیما سلمان زاده

    عجب تیتری!👌
    …………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. لطف دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *