در آستانه برگزاری نهمین گردهمایی راهنمایان گردشگری در استان اصفهان هستیم.
“فرشته درخشش” عزیز (راهنمای گردشگری) به یادم آورد که در اولین سال برگزاری این گردهمایی چه بیانیهای را تنطیم کرده بودیم. حالا که به آن بیانیه نگاه میکنم، متوجه میشوم که چه راهی را پیمودهایم.
یادم هست وقتی این بیانیه را تنظیم کردم، از دوستانی که همکاری داشتند تاییدیه گرفتم و نهایتا این متن در روز ۲ اسفند ۱۳۸۶ قرائت شد.
افتخار داریم که بگوییم، امروز بخشی از این بیانیه عملی شده. برای عملی شدن بخشهای دیگر هنوز باید تلاش کنیم:
بیانیه راهنمایان گردشگری در جشن روز راهنمایان ـ دوم اسفند ۱۳۸۶
جشن راهنمایان گردشگری کشور، برای اولین مرتبه در تاریخ دوم اسفند ماه سال ۱۳۸۶ با حضور مسئولان و فعالان این صنعت برگزار شد.
امیدواریم این گردهمایی که با تلاش راهنمایان و با حمایت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، به انجام رسید، نقطه عطفی برای رسیدن به اهدافی باشد که ما راهنمایان به آن میاندیشیم و مصرانه در پیاشان هستیم.
ما، راهنمایان گردشگری بر اساس بیانیه زیر، اهداف خود را مشخص میکنیم و از مدیران و مسئولان دعوت مینماییم که با ما و در کنار ما باشند.
۱- ما آمادگی داریم و میتوانیم به عنوان سفیران فرهنگی کشور جمهوری اسلامی ایران، وظایفمان را بر عهده بگیریم و آنها را انجام دهیم. ما شان سفیر فرهنگی را خواستاریم.
۲- ما آمادگی داریم و میتوانیم به عنوان ناظران بر کیفیت هتلها، رستورانها، خدمات حمل و نقل، مکانهای گردشگری، بناهای تاریخی و فرهنگی و هر آنچه مربوط به صنعت گردشگری است، وارد عمل شویم.
۳- با توجه به ظرفیتهای بسیاری که در میان راهنمایان گردشگری دیده میشود، خواستار این هستیم که در امر پژوهش، مشاوره، طراحی و اجرا در گردشگری و همچنین حفاظت از محیط زیست و آثار فرهنگی و تاریخی کشور، حضوری فعال و قانونی داشته باشیم. در یک کلام، ما میخواهیم در برنامهریزیهای کلان گردشگری کشور حضور داشته باشیم.
۴- ما میخواهیم مجموعهای به وجود آوریم که با توجه به اختیاراتی که دارد، بتواند در سایه صنعت گردشگری، فرهنگ غنی این مرز و بوم را احیا و حفظ نماید.
۵- ما خواستار این هستیم که مکانی برای گردهمایی و هماندیشی راهنمایان گردشگری از طرف متولیان این امر در تهران و همه استانهای کشور، اختصاص داده شود. این مکانها به منظور افزایش مهارتهای تورگردانی، پژوهش و تحقیق در زمینه گردشگری، ایجاد اشتغال، مشاوره برای سفر، در اختیار گذاشتن راهنما و اهدای بروشورهای معرفی جاذبههای استانها مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
۶- راهنمایان گردشگری از ارکان توسعه پایدار صنعت گردشگری به شمار میروند، ما راهنمایان ایرانی نیز با شناختی که از جامعه، طبیعت، آثار فرهنگی و تاریخی کشورمان داریم، میخواهیم شریک صنعت گردشگری و حافظ توسعه پایدار این صنعت باشیم.
۷- راهنمایان برای آشنایی هر چه بیشتر با سرزمین پهناور ایران به سفرهای آموزشی نیاز دارند. بنابراین خواستار این هستیم که امکانات سفر رایگان به اقصی نقاط کشور برایمان فراهم شود تا بتوانیم تورها را به بهترین نحو طراحی و اجرا کنیم.
۸- ما خواستار این هستیم که روز دوم اسفند ماه، با عنوان “روز جهانی راهنمایان گردشگری”، در تقویم هجری شمسی به تایید و ثبت برسد.
۹- ما در این اندیشه هستیم که یک شبکه ملی از راهنمایان ایرانی تشکیل دهیم و از این طریق، با هم و با شبکههای راهنمایان گردشگری در دیگر نقاط دنیا ارتباط برقرار نماییم.
۱۰- ما راهنمایان گردشگری از سازمان متولی میخواهیم که ما را در راه دستیابی به حق و حقوقمان یاری کند و امنیت خاطرمان را فراهم سازد.
دیدگاهها
واقعا خدا قوت مرد بزرگ
همیشه توانمند و برقرار باشی
اولین گردهمایی رو کاملا به یاد دارم.. هرچند که جزء خیل افرادی بودم که فقط داشتم تماشا می کردم و صدالبته لذت می بردم،،
و خیلی هامون هم با تردید به این فکر می کردیم که چه راه دشوار، شایدم محالیه این اهداف…
ولی الان و بعد از سپری شدن این همه سال، خیلی بیشتر از اونچه فکرش رو می شد کرد، این عرصه نظاره گر وجود ارزشمند کسی چون توئه.. که با خیال آسوده، بدونه که می تونه به این راه امیدوار باشه
خوبه که هستی.. واقعا خوبه
و ممنون که هستی…
کاش قدر و اندازه ت رو دست کم، در این حد که باری از دوشت بردارن.. بدونن
یا نه!
به قول معروف، اگر درمون نیستن، نمک رو زخم نپاشن؛ بگذارن لااقل کمی کارت رو بکنی
امثال منی هم که بالاتر گفتم با “خیال آسوده … امیدوار و …”
کاری بیشتر از هورا و دلگرمی های کلامی برات داشته باشیم 🙁 🙁
هی….. بازم ناامید شدم.. مخصوصا وقتی به اتفاقای این اواخر (درباره همسایگان خلیجی مون) فکر می کنم
و از منظر روانشناسی سیاسی، به کنه کنش این مردمان کژنهادمون (!) نگاه می کنم، طوری ناامیدی و ترس به تمام وجودم چنگ می زنه که بی درنگ راه چاره رو در وانهادن و رفتن و پشت کردن .. برای همیشه .. می بینم
بگذریم..
واقعا خدا قوت.. هم تو، و هم یاران و دوستان همراهت در این راه
از دور، بر دستان همه تون بوسه می زنم و دست مریزاد می گم
…………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده و پیروز باشی.
سلام. این هم از امید، خستگی آدم رفع میشه میبینه اینجوری شده. واقعاً خیلی سخته، اولش که یه راهی شروع میشه آدم نمیدونه اونور تونل چی در انتظاره ( نه که اصلاً ندونه، ولی خوب هزار تا پیچ تو راه هست که ته مسیر رو یه خورده مبهم میکنه) تازه وقتی یه عدهای هم به اعتماد، همپای آدم میشن و میان که دیگه بدتر … هی بار تعهد و اضطراب گران و گرانتر میشه. ولی وقتی به اینجا ها میرسه آدم خیالش راحت میشه … واقعاً باید دست مریزاد گفت به اونهایی که پای حرف، قول، تعهد و مسئولیت وامیستن.
آقا دست مریزاد.
…………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از تو. لطف و محبتت همیشه انرژی میده.
با سلام و احترام. اندکی صبر سحر نزدیک است
…………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. مطمئن نیستم.