همگام با منوچهر ستوده

شامگاه ۲۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۴ آرش نورآقایی، مدیرمسئول فصلنامهٔ میراث و گردشگری گیلگمش و نشر نوسده و پرویز شجاعی‌پارسا، راهنمای طبیعت‌گردی در هفتاد و هشتمین جلسهٔ «سفرنامه‌خوانی با مهدی گوهری» از تجربهٔ برگزاری مراسم نکوداشت استاد منوچهر ستوده گفتند.

گوهری در سخن آغازین از اهمیت معرفی تلاش‌ و دانش استاد منوچهر ستوده و‌ دوستانش گفت و از کتاب ده‌جلدی «از آستارا تا استارباد» به عنوان نمونهٔ بارز همراهی «قلم و قدم» در طی بیش از دو دهه یاد کرد.

او  همچنین از پنجمین حضور نورآقایی در این سلسله گفتگوها قدردانی کرد.

مهدی گوهری از خاطرهٔ برگزاری نکوداشت منوچهر ستوده به بهانهٔ زادروز صدسالگی ایشان گفت و از میهمانان این نشست دعوت کرد تا اکنون، پس از گذشت ۱۲ سال از ایده‌ها و تجربهٔ برگزاری این رویداد بگویند.

او از جذابیت پیمایش راه‌های رفته‌ای گفت که توسط بزرگانی چون ناصرخسرو،  جلال آل احمد و منوچهر ستوده طی شده‌اند و به فعالیت‌هایی اشاره کرد که به سرپرستی پرویز شجاعی‌پارسا در صدمین زادروز ستوده، پیشکش شد و به یادگار ماند.

مهدی گوهری در ادامه از نورآقایی دعوت کرد از ایدهٔ برگزاری این مراسم و چالش‌های آن سخن بگوید.

مدیرمسئول مجلهٔ گیلگمش از هدف پروژهٔ ایران‌شناسی در دورهٔ پهلوی دوم توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران و انتخاب پژوهشگرانی چون ایرج افشار، منوچهر ستوده، احمد اقتداری و محمدابراهیم باستانی پاریزی سخن گفت و پژوهش‌های میدانی و کتابخانه‌ای استاد ستوده برای تألیف کتاب «از آستارا تا استارباد» را با هدف معرفی عوارض و ابنیۀ تاریخی استان‌های گیلان، مازندران و گلستان از این دست خواند. به گفتهٔ وی هریک از پژوهشگران در این طرح، مسئولیت شناسایی استان یا منطقه‌ای را عهده‌دار بودند که به آن تعلق داشته‌اند یا بر آن اشراف داشتند.

او از تبحر ستوده بر ادبیات انگلیسی و فارسی گفت و تلاش خستگی‌ناپذیری که در شناسایی و معرفی میراث ملموس و ناملموس بناهایی اعم از پل‌ها، امامزاده‌ها و… در بالغ بر ۵۰ جلد تألیفاتش به ویژه کتاب مذکور داشته‌است.

 آرش نورآقایی در بخش بعدی سخنانش از تأثیر همراهی افرادی چون ایرج افشار با ایشان صحبت کرد؛ از سفرنگاری‌های موجز و دقیقی که خاضعانه در سفرنامچهٔ گلگشت در وطن آمده، چگونگی آشنایی این دو بزرگمرد و سفرهای دیوانه‌وار و متناوب‌شان در میانهٔ بهار و آستانهٔ پاییز هر سال و ایده‌هابی که در پیِ مطالعهٔ این کتاب به ذهن خودش خطور کرده‌است؛ همراهی قلم و قدم، شنا در آبهای مقاصد مختلف سفر در ایران و جهان، گم‌آبادگردی و شب‌مانی در خانه‌های بومی از این جمله‌اند.

نورآقایی از درج فراخوان دعوت به همکاری برای برگزاری نکوداشت منوچهر ستوده در دی‌ماه ۱۳۹۱ گفت و تدوین برنامه‌ای که گام به گام با جشن زادروز ایشان مصادف شد.

تشکیل تیم دوچرخه‌سواری برای رکابزنی مسیر آستارا تا استارباد به سرپرستی پرویز شجاعی‌پارسا از نخستین اقدامات بود. او از شیرینی مساعدت مسئولان و دوستان به ویژه در شهر رشت و بندر انزلی در تسهیل این برنامه یاد کرد.

کاشت ۱۰۰ اصله نهال به مناسبت تولد صدسالگی منوچهر ستوده، اقدام نمادین دیگری بود که شجاعی‌پارسا عهده‌دار آن بود؛ دو نهال به دست استاد، غرس شد، یکی در کوشکک و دیگری در باغ نگارستان.

نورآقایی از همکاری علی دهباشی نیز برای فراهم شدن امکان هماهنگی‌ با استاد ستوده در محل اقامت ایشان یاد کرد؛ از خاطرهٔ ملاقات وی به عنوان سالمندی ورزیده با عمر یک قرن، کوهنوردی که بیش از ۴۰ بار الموت را پیموده بود.

طرح و پیاده‌سازی وب‌سایتی به نام منوچهر ستوده، اقدام دیگری بود که به گفتهٔ نورآقایی، به همت پیام سجادیان انجام شد (www.drsotoudeh.ir).

ساخت قطعهٔ موسیقی ۸ دقیقه‌ای بر مبنای سرگذشت ستوده، اثر ماندگار دیگری شد که توسط نیوشا اصلاح‌چی رقم خورد.

علیرضا (پیمان) آسانلو، هنرمند نقاش و مجسمه‌ساز با همراهی ارزشمند خود از دستان صدسالهٔ استاد، تندیس گچی ساخت.

مدیرمسئول نشر نوسده از علافهٔ استاد به رنگ لیمویی و پیراهنی لیمویی گفت که تنها در جشن صدسالگی او، تن‌پوشش بود. تصاویر این مراسم، یادگار اوست.

درج امضای نمادین اساتید و هنرمندانی چون محمدرضا اصلانی، شهرام ناظری، فاطمه معتمدآریا و… بر روی یک تی‌شرت پیشکشی بود که با پشتکار مسعود شکرنیا میسر شد.

نقش تمبر استاد منوچهر ستوده هم انجام و ویژه‌نامه‌ای از طرف تحریریهٔ مجلۀ جهانگرد به مناسبت این رویداد منتشر شد.

آرش نورآقایی از شفافیت و مستندنگاری کمک‌های نقدی و هزینه‌های مترتب بر این مراسم گفت. این جشن با هزینهٔ تقریبی ۱۹ میلیون تومان در باغ نگارستان تهران برگزار شد.

منوچهر ستوده ابراز رضایت خود را از این جشن چنین ابراز کرده بود: «(در این جشن) احساس شاهی کردم.»

او ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ درگذشت و‌ در امامزاده سیدحسین متل قو (سلمانشهر) به خاک سپرده شد.

به گفتهٔ نورآقایی برای این پروژه از ایده تا اجرا، پنج ماه زمان صرف شد.

تندیس دومین جشنوارۀ سفرنگاری ناصرخسرو نیز در اسفندماه ۱۳۹۱ به ایشان اهدا شد.

 در بخش بعدی این نشست، پرویز شجاعی‌پارسا از خاطرات ۷۰۰ کیلومتر رکابزنی آستارا تا استارباد گفت.

این مسیر طی ۷ روز رکاب زده شد.

صعود به سه قله دماوند، قرل‌ارسلان و دائم‌برف پیشکش دیگر شجاعی‌پارسا و همنوردانش به استاد منوچهر ستوده بود.

شجاعی‌پارسا از تأثیر کتاب ره‌آورد ستوده بر خود و انگیزه‌اش برای همکاری در نکوداشت ایشان تعریف کرد.

او از جذابیت مسیر ۶۰۰ کیلومتری گفت که طی یک ماه انجام و به کوشش مصطفی نوری در این کتاب نگاشته شده و موجب ترغیب او به طی این مسیر شد. شجاعی‌پارسا پس از مطالعهٔ تطبیقی و تدوین مسیر واحد از خرده‌مسیرهای مکتوب به کمک GPS، جزییاتی را به شرح ادامه تشریح کرد.

این مسیر در تابستان ۱۳۱۶ از مبدأ تهران آغاز شده، از جادۀ تلو، اوشون، آهار، پیاده به سمت گردنه آهاروَش و قلۀ قلعه‌دختر و بعد شهرستانک ادامه پیدا کرده و سپس به دوآب (در تلاقی چالوس و شهرستانک) رسیده‌است.

همانطور که در کتاب آمده استاد در این محل منتظر کامیون ذغال مانده اما سرانجام با قاطری به طی راه پرداخته‌است. پس از عبور از گچسر مسیر را به سمت غرب با چراغ نفتی ادامه داده و به غار یخ‌مراد می‌رسد.

پرویز شجاعی‌پارسا شگفتی‌های این غار را در فیلم کوتاهی برای مخاطبین به تصویر کشید. این سفر به سمت طالقان و بعد از آن به سمت قلهٔ شاه‌البرز از روستای حسن‌جون و درنهایت به الموت می‌رسد. به نظر می‌رسد علیرغم خستگی همراهان، استاد ستوده با پای پیاده از زوارک، روستای گازرخان تا قلعهٔ حسن صباح ادامه می‌دهد. او در این سفر تنها ۲۴ سال داشته‌است. ستوده در این سفر از ملاقات چند فرد آلمانی در کمال تعجب خبر می‌دهد.

درهٔ ۲۰۰۰ و آبگرم ۳۰۰۰ در تنکابن (شهسوار) عوارض بعدی هستند که مورد توجه قرار گرفته، در این محدوده از شیوع مالاریا خبر داده و شجاعی‌پارسا و همراهانش هم به افتخار صدسالگی ایشان از آنها بازدید کرده‌اند.

این تیم نیز به تماشای منظرهٔ کوه‌های تخت سلیمان به‌سان اژدهایی که افسون حضرت سلیمان شده، نشستند.

 منوچهر ستوده با رسیدن به گردنهٔ ۴۰۰۰متری هزارچم از ارتفاع‌زده شدن همراهان خود می‌گوید و از روستای فراچان (پراچان) یاد می‌کند. شجاعی‌پارسا در این راه همچون آنچه استاد مستند کرده، از سردآبرود و حصارچال یا خرم‌دشت می‌گوید؛ از گردنه فُرُخ (قُرُق) و بلده و یاررود، از آبشار آب‌سفید، لار، روستای افجه و  سرانجام کلاردشت و تهران.

شجاعی‌پارسا در این گفتار با نمایش چند ویدیوی کوتاه دیگر نیز تصویر آنچه توصیف شد را به سمع و نظر حاضران رساند. علاقه‌مندان برای مشاهدهٔ این تصاویر می‌توانند به کانال تلگرام ذیربط به نشانی https://t.me/safarnamekhanii مراجعه کنند.

آرش نورآقایی در بخش پایانی این نشست از همکاری شجاعی‌پارسا و سایر عزیزانی که موجب برگزاری و مستندنگاری این رویداد شدند قدردانی کرد و ارزش پاتوق‌های فرهنگی را برای به اشتراک‌گذاری تجارب، دستاوردها و تداوم فعالیت‌های مشایه یادآور شد.

هفتاد و هشتمین جلسهٔ سفرنامه‌خوانی با مهدی گوهری در سالن فردوس موزهٔ سینما با استقبال سفردوستان همراه بود.

دیدگاه‌ها

  1. ماری

    سلام خوبید
    اردی بهشت بر شما مبارک
    ممنون از اینکه گزارش ها تون رو با جزئیات تو صفحه تون میزارید.آوردن اسامی و رویدادها اتفاق خوبی هست و به صورت قطعی لازمه اش دقت و اهتمام مستمر هست
    با تشکر
    ……………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام و سپاس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *