مرگ بَرتن، زندگی فروتن

متنی که در زیر می‌خوانید، یک تحلیل نمادین است نه یک «استدلال استقرائی» یا «استدلال استنتاجی».

آنچه در جامعهٔ ایران شاهد هستیم، بزرگداشت «مرگ» است؛ روندی که از چند دههٔ پیش شروع شده و امروز به اوج خود رسیده است. به عنوان کسی که در این جامعه زندگی می‌کنم، احساس می‌کنم در سال‌های زندگی‌ام، به روش‌های مختلف، بیشتر «مرگ» آموخته‌ام تا «زندگی». یادم هست وقتی در دورهٔ ابتدایی بودم -فکر کنم در کتاب «تعلیمات دینی»- با حدیثی آشنا شدم با این مضمون که «مرگ برای مؤمن مانند کندن یک لباس چرکین پرحشره و… است.» این عبارت تا امروز با من مانده است. گویی یادمان دادند که زندگی کم‌ارزش‌تر از مرگ است.

این روزها، در برنامه‌ای تلویزیونی به میهمان مدعو، کفن هدیه می‌دهند و اعلامیهٔ ترحیم. از طرفی تبلیغات تالار مراسم ترحیم، در همهٔ شهر تهران غوغا کرده است. روی پارچهٔ سفیدی که یادآور کفن است نوشته‌ شده: «برگزار کننده تخصصی». عجب آنکه نام تالار، «حیات» است. طنزی تلخ و القای باوری بزرگ برای دروغی بزرگ!

به نظرم آلودگی هوا، آمار افتضاح تصادفات جاده‌ای و گفتمان جنگ‌محور از سوی مسئولین، اگر «دستور دادن برای مردن» نباشد، حداقل «ارج نهادن مرگ» است. آری، انگار در باورشان، زندگی موضوعی است «شرم‌آور». برای همین ما با «مرگ مدیریت شده» روبرو هستیم. پس عجیب نیست که کاسبی مرگ رونق داشته باشد و عنوان «تخصص» بگیرد.

ReplyForwardAdd reactionMonicaAI Reply

دیدگاه‌ها

  1. ماری

    در رسانه هایی که سالهای اخیر ،حتی خیلی از مجری هاش از اون خداحافظی کردند
    سوال این هست که چرا آدمها میروند و در چنین برنامه هایی شرکت می کنند؟
    قبل ترها ، رسانه ها شنیدنی تر و دیدنی تر بود، زیبایی بود،هنر بود، وقار و گرامیداشتی برای مخاطب داشت.
    الان خیلی کم میشه حتی به رادیو گوش کرد.
    ………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *