هر کسی که محراب “اُلجایتو” و همچنین محرابهای مساجد نائین، بسطام، اردستان و … را دیده باشد، حتما از زیبایی آنها به وجد آمده است.
امروز به این فکر میکردم که آیا هیچ تحقیق جامعی در رابطه با طرح و نقش و انواع “محراب”های زیبای مساجد ایران صورت گرفته است یا خیر؟
تا جایی که متوجه شدم از این شیوه تزئینی معماری ایرانی-اسلامی مطالب زیادی موجود نیست، ولی جدای از این، در حین جستجوهایم متوجه مطلب جالب توجهی شدم که شاید ذکر کردنش خالی از لطف نباشد.
موضوع این است که در بیشتر مواقع، وقتی حافظ از “محراب” سخن گفته است، در کنارش لفظ “ابرو” را به کار برده. دقت بفرمایید:
حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی
………………………………..
ابروی دوست گوشه محراب دولت است
آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او
………………………………..
تو کافردل نمیبندی نقاب زلف و میترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
………………………………..
حافظ ار در گوشه محراب مینالد رواست
ای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین
………………………………..
میترسم از خرابی ایمان که میبرد
محراب ابروی تو حضور نماز من
…………………………………
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
………………………………….
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم
………………………………….
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب میزدم
………………………………….
حافظ ار میل به ابروی تو دارد شاید
جای در گوشه محراب کنند اهل کلام
…………………………………….
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
……………………………………..
بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست
طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
……………………………………
نماز در خم آن ابروان محرابی
کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
…………………………………..
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
……………………………………
محراب ابرویت بنما تا سحرگهی
دست دعا برآرم و در گردن آرمت
…………………………………….
در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر میشکند گوشه محراب امامت
…………………………………..
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
…………………………………..
البته به جز حافظ شاعران دیگر نیز لفظ “محراب” و “ابرو” را با هم به کار بردهاند که از آن جملهاند: سعدی، خواجوی کرمانی، ابوسعید ابوالخیر، محتشم کاشانی، سلمان ساوجی، امیرخسرو دهلوی، فیض کاشانی، عبید زاکانی، فروغی بسطامی، وحشی بافقی، اوحدی
از طرفی، برخی واژهی “محراب” را در ارتباط با “مهرابه” میدانند و گفته میشود که “مهرابه”، مکان نیایش “مهرپرستان” (پیروان کیش مهر) بوده است. با توجه به اینکه “مهرپرستان” را با عناصری همچون “آفتاب”، “خورشید” و “چلیپا” میشناسیم، شاید ابیات زیر سندی باشد بر تایید این عقیده:
مرا در سایهات ای کعبه جان
به هر مسجد ز خورشیدست محراب
مولانا
………………………..
برافکن برقع از محراب جمشید
که حاجتمند برقع نیست خورشید
نظامی
………………………..
با زلف چلیپاوش بنشسته به مسجد خوش
وز قبلهٔ روی خود محراب دگر کرده
عطار
………………………..
میغ روی خوب چون خورشید تو
چشمهٔ خورشید را محراب کرد
سنایی
………………………..
صوفی افسرده را زحمت ما گو مده
رو تو و محراب زهد ما و چلیپای ما
عبید زاکانی
………………………..
هر کسی محراب کردست آفتاب و سنگ و چوب
من کنون محراب کردم آن نگارین روی را
ابوسعید ابوالخیر
………………………..
به هر حال، اگر کسی بخواهد در رابطه با “محراب” تحقیق انجام دهد از زوایای مختلف میتواند آن را مورد بررسی قرار دهد.
دیدگاهها
سلام
سال نو مبارک
زودتر از این وقت نکردم سال نو مبارکی بگم. به سایت شما خیلی علاقمندم و از اطلاعاتتون استفاده می کنم. امیدوارم سلامت و موفق باشید و ما تا سال ها از وجودتون استفاده ببریم.
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از محبت شما.
جالب بود و قابل تأمل
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. ارادتمند.
در جستجوی سفرنامه ایتالیا بودم که سایت شما را دیدم. از این به اشتراک گذاری سخاوتمندانه خاطرات ،تجربیات و احساساتتان بسیار ممنون ام.
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از لطف و توجه شما.
دقت نظر شما مرا به وجد آورد !
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. شما لطف دارید.
سلام
عکس،فکر میکنم اگر عکاسهایی از همین محرابهای زیبا ، مساجد اردستان و نائین و بسطام …. در کنار این مطالب گذاشته شود ذهن خواننده وبیننده ویا محقق را بیشتر به سمت چگونگی و چرایی این طرحها و نقشهای زیبا سوق دهد…
اشعار زیبا و جالبی از شاعران در مورد “محراب” و “ابرو” نوشتید.به یاد یکی از شعرهای وحشی افتادم :
تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد جز زلف کسی پیش رخش تاب ندارد
.
.
گر سجده کند پیش تو چندان عجبی نیست وحشی که جز ابروی تو محراب ندارد
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. موافقم، عکس هم کار خودش را خواهد کرد.
سلام
نقش کلیدی زن در آیین مهر، نقش کلیدی مهرابه در این آیین، نقش کلیدی ابرو در زیبایی چهره(لااقل از دیدگاه شعر)، تاریکی مهرابه ها و شبرنگی سمبلیک ابروی معشوق، وجود قوس در معماری مهرابه ها و مشابهت آن با کمان ابروی یار…. شاید دلایل این استعاره ها باشند که البته شباهت آخر منطقی تر می نماید.کمااینکه در شعر گاها استفاده ی یک شاعر از یک عنصر بعنوان استعاره کافیست تا آن عنصر حالت سمبلیک یافته و شعرای بعدی نیز از آن استفاده کنند. از سوی دیگر چنانچه دیدگاه “محراب” بر وزن مفعال به معنی محل جنگ(با شیطان) در نظر گرفته شود بی شک کمان ابروی یار اسلحه ی مناسبی برای نبرد در محراب است!
البته اینها فقط نظر و یافته های حقیر بود در موضوعی که مورد علاقه ام بوده، امیدوارم جسارت بنده رو ببخشید .
موفق باشید.
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از توجه شما. اما تا جایی که بنده اطلاع دارم در آیین مهر، اصلا زن نقشی نداشته چه برسد به اینکه نقش کلیدی داشته باشد. درواقع دلیل اینکه مسیحیت توانست با اصلاح آیین مهر خودش را تثبیت کند، توجه به حضور زن (حضرت مریم) بود که آیین مهر فاقد این توجه بوده و در نهایت محکوم به فنا شد.
سوال: مگر نه اینکه مریم باکره در مسیحیت همان اله ی میتراست که علیرغم باکره گی ، مهر را بدنیا آورد؟ چگونه میتوان گفت زن در آیینی چون مهر که برخاسته از الهه ای اسطوره ایست نقش کلیدی ندارد؟
البته در خصوص آداب و رسوم مذهبی و حق و حقوق زنان در جامعه ی مهری سخن نمی گوییم که در آن زمینه با شما موافقم. غرض بنده صرفا ریشه ی اسطوره ای بود. با سپاس.
………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. میترا مذکر است نه مونث. درضمن میترا نقش مسیح را پذیرفته نه نقش مریم را.
آقای نورآقایی عزیز با خواند این ابیات روح من جلا گرفت.
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند
سلامت و پایور باشید
………………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. بنده هم آرزوی سلامتی شما را دارم. موفق باشید.
سلام. حق با شماست، من اشتباه نوشته بودم. متشکرم که پاسخ دادید. راستش جایی خوانده بودم که مهر(میترا) زاییده ی یکی از ایزدبانوان است. براین اساس فکر میکردم ایینی برخاسته از یک الهه است. اما دوباره بررسی کردم منبع معتبر نبود. 🙂 بازهم متشکرم.
…………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موفق باشید.
سلام و تشکر از پیشنهاد شما
همیشه مساجد ایران… آنهم درب های ورودی با نوع کاشیکاری ها و مقرنس هایشان برام جای تامل داشت… از هر مسجدی هم سعی کردم عکسهایی تهیه کنم… محراب چندین مسجد را هم دارم …. اما… ایده که خوب باشد.. باید دل را اساسی به کار داد
مستدام باشید
…………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس.
سلام آقای نور آقایی من دانشجوی رشته ادیان هستم از ایده تون بسیار محظوظ شدم با اجازه می خواستم مقاله ای در این زمینه تهیه کنم بسیار به مساعدت و راهنماییهای شما نیازمندم خوشحال می شم دریغ نفرمایید!
………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. در خدمتم.
ذکر این نکته سراسر لطف بود.
چقدر خوب که مکتوب میکنین همه چیز رو….حقم دارین، ذهن پر ایده و پر تلاطم شما نیاز به جایگاهی برای ثبت داره.
مثل همیشه الهام بخش و تامل برانگیز بود.
………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از همراهی شما با این نوشتهها