مترو را تلاش انسان برای جنب و جوش در دنیای تاریک زیرین میدانم؛ یک استراتژی برای مقابله با ترس از مرگ به روش همبستری با آن. دستاوردی است عینیت یافته و البته ناقص از آرزوی دستیابی به زندگانی جاوید. تکنیک همان است که میدانستیم؛ «به سمت چیزی هجوم ببر که از آن میترسی.»
ایجاد یک فضای عظیم خالی از حضور خورشید و متمرکز بر حرکت، خودش یک پارادوکس هستی شناختی است.
این هبوط واقعی عرضی در مقایسه با آن هبوط عمودی فرضی، صفآرایی ناداستان و داستان است در روایت انسان.
عجله و سرعت ناخودآگاه مسافران مترو برای رسیدن به عمیقترین بخش از زمین که در آن باید در انتظار رفتن از «اینجا» به «آنجا» باشند، چه حکایت آشنایی است از عادت دیرینهی آدمیان.
.
دیدگاهها
مترو برایم شبیه هادس هست مخصوصا وقتی که از پله هایش پایین می روم، فقط با یک انار، وادار می شوی به آمدن دوباره به عالم زیرین،کمی مشکوک است،نه؟ اما پرسفون اکنون از مترو بیرون آمده است. بهار مبارک *
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس. همچنین.
این بالا همه مزاحم هم بودیم
وای از روزی که توان تحمل همدیگر را آن زیر هم نداشته باشیم
…………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.