لعنت بر این همه بلوف و دروغ و فریب

ما در مملکتی زندگی می کنیم که همه مردمانش شریف، همه مسوولینش خادم، همه پزشکانش متعهد، همه معلمانش آگاه، همه کارگرانش با عزت، همه مرزبانانش غیور و … هستند، اما نمی دانم چرا روز به روز بیشتر در لجن فرو می رویم؟

با هر که حرف میزنی، آخر مهارت و تخصص و دانش و بینش و اعتبار و کسوت و … است، اما نمی دانم چرا روز به روز بیشتر در گنداب فرو می رویم؟

دیدگاه‌ها

  1. م.معظم

    دوتا ضرب المثل خوب ایرانی هست که میگه :

    *خانه از پای بست ویران است— خواجه در نقش ایوان است!

    *آفتاب و لگن هفت دست شام و ناهار هیچی !
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  2. آناهیتا

    ونمی دانم چرا شما اینقدر تلخ شدید ….. به گمانم روزگاری آدمهایی را بسیار بزرگ دیده اید و حالا که می بینید حقیرند بیشتر باید از نگاه خود دلخور باشید وگرنه اینها همان ها هستند ولی شما حالا درست می بینید .

    ولی همینه که هست شما با تلخی به جایی نمی رسید .
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  3. سورمه

    ممکنه واقعن هم همینطور باشه. مثل اون مثلی هست که می گه تجزیه شون خوبه مرده شور ترکیبشون رو ببره!
    سیستم درست نداریم وگرنه فکر نمی کنم مردمان سرزمین های مختلف خیلی باهم متفاوت باشن.

    البته می دونم که دوستان آریایی خیلی متفاوت هستن و همه ی خوبی های عالم رو یکجا دارن!
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  4. مريم

    سلام آرش خان
    وقتی میبینم کسی عاشق کارشه و با تمام توان انرا انجام میده لذت میبرم و یاد قولی میافتم که اگر هر کس در هر جایگاهی کارش را درست انجام دهد جامعه به سمت درستی حرکت میکند .امیدوارم که این فرهنگ حاکم شود و همه از روی علاقه و عشق و نه از روی اجبار کارهایمان را انجام دهیم .وقتی کسی در جای صحیحی قرار نگرفته با دروغ وفریب خود را توجیه می کند.و نتیجه میشود چیزی که میبینیم.
    …………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  5. علی

    سلام
    چقدر این قسمت از سوگند نامه کونگ فو توآی خودمان را دوست دارم :
    ” به فرمان ازلی ، مویه وزاری را ننگ می دارم ، تملق نمی گویم ، فریاد ننگ آمیز فریب خوردگان را نمی شنوم . حق ناشناسان وپیمان شکنان را پاده افره سخت می دهم .

    ازدروغ ، ناسپاسی ونیرنگ بیزارم .”
    …………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  6. مهدی گلی

    البته به همین نسبت دزدهامون کاربلد،قاچاقچیهامون موقعیت شناس،رباخوارانمون مردمی ،مواد فروشهامون خلاق و دروغگوهامون یکه شناس هستند آرش خان ما تو همه چیز نمونه ایم
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. موافقم.

  7. شبنم

    حال یکی پرسیدم این جوابش بود: “از دردها و رنجها و مشقتها و گه بازی های حضور در هستی و مشکلات جسمی و روحی و سایر مشکلات و کلاً وجود این دنیا که بگذریم همه چیز مرتب است و می گذرد.”
    بی ربط به متن شما نیست!
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. جالب بود.

  8. نسرین

    ……….
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  9. صالح

    خنده ام گرفت.
    هم از نحوه نگارشتون
    هم از وضع خودمون
    خنده
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. باز خوبه که میشه خندید.

  10. حسن

    سلام
    آقا شما به دلیل سیاه نمایی – به دستور رییس قوه قضاییه- بازداشتی!!!!
    سپاس
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. حالا کجا باید برم برای آب خنک؟!!!

  11. فرجاد

    اگر رسیدن به چهل سالگی مترادفه با این همه شکوه و شکایت از روزگار، ای خدا مرا به سی هم نرسان !!!
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. امیدوارم شما حال بهتری داشته باشی.

  12. بهار

    سلام.بحرف خیلی ها رو زدین.جنبه عمومی نداره این حرفها. اما من به راحتی این چند مورد رو هر روز باهاش درگیرم.
    -هر روز صبح موقع رد شدن از “خط کشی”عابر پیاده میدان آزادی با چند سری آدم مصیبت دارم.با پلیس که بلد نیست مردم رو درست راهنمایی کنه.با راننده ها که انگار دقیقا در آن نقطه قراره از خط پایان بزرگترین مسابقه زندگیشون رد بشن و طلبکار و وحشیانه میان تو جمعیت.با عابران که مثل یک “گله”ببخشید البته و با عذرخواهی از آدمهایی که فهمشون میرسه، میان تو شکمت و به خصوص،به خصوص اون دسته از آقایونی بازم ببخشید،که خط کشی عابر پیاده براشون جاییه برای طعنه زدن به خانمها و به هر قیمتی خودشون رو مالوندن به یه خانم دیگه که یعنی حال به هم زن ترین کارهاست.شما میخاهی سریع رد بشی،طرفت داره میاد تو شکمت که به هر قیمتی شده بهت طعنه بزنه.نمیدونی کدوم دسته رو بپایی!!!
    -یه بار سر کلاس شما بودیم.یکی از همراهامون که خیلی اتفاقی متوجه شده بود این دوره داره برگزار میشه و برای اینکهیه وقت عقب نیفته خودش رو چپونده بود،چون دائم میگفت من همه اینها رو گذروندم!!خب اگر گذروندی برای چی دوباره میایی.ظاهرا سالها پیش شما رو دیده بود.جوانتر بودید.خب همه ما مگه چند سال پیش چه شکلی بودیم؟چه تیپی داشتیم؟خودش رو داشت میکشت که میبینیش؟اون موقعا اینطوری نبود.حالا برا خودش کسی شده…و از این حرفها.یعنی من فقط مغزم رو میگیرم و سعی میکنم نشنوم.همه این حرفها فقط به خاطر حسادت.
    -کلا آدم کم مصرفیم و به خصوص اگر از دستم بر بیاد چیزهایی رو که بلدم اجرا میکنم.نه فقط برای شعار دادن و تکرار کردن چیزی رو حفظ کنم.هر تکه نونی که از نهارم بمونه سهم گنجشکهاست.کیسه پلاستیکی که اینجا تو محل کارم باهاش میرم از فروشگاه خرید،هزاردفعه استفاده میشه و کیسه جدید برنمیدارم.بعد هم اطاقیم،دکتر،اگر پای حرفش بشینی اینقدر ادعا براتون میکنه که مملکتمون”چرا” اینطوریه.رفتار من رو هم دیده.همیشه هم میگه من خانواده ام مثل شمان.خیلی حساسن.پس بلده دیگه؟؟؟ولی….تمام تکه های نون صبحانه اش میره توی سطل آشغال.هر روز چندتا کیسه فریزر به بهانه های مختلف.مثلا…اینجا بدون دستکش نمیتونم قاشق و چنگالم رو بشورم.باید ببرم خونه.یک کیسه میخاد.ظرف غذام نشتی داره،یک کیسه میخاد.جدیدا برای برطرف کردن نشتی یک کیسه میزاره روی درش.یعنی نمیشه یک ظرف غذای خوب که الان تو بازار ریخته و منم دارم آدم بخره که اینقدر کیسه هدر نره؟
    -برای زمین گفتید.به جای افسوس خوردن کاری کنم.راستش رو بگم.به شدت خسته ام…دلمرده نیستم.غمگین هم نیستم.نا امید هم نیستم.ولی خسته ام از هیاهوی آدمهای بی مصرف و لشی که که برای اینکه موجودیتی برای خودشون پیدا کنند دائم در حال زیرآب زدن هستند و دیگه حیا که هیچ…رودرروت اینکار میکنن.خسته ام.چند سال که دارم روی این موضوع کار میکنم.ولی فایده ای نداره.در یک سازمان دولتی……..فعلا در حال تهیه محتوا هستم.برای کودکان شاید.اینهم یه عده دیگه.همه دکتر،مهندس.تحصیلات.فخرشون داشتن ماهواره و فلان سریال رو نگاه کردن و از سروکول هم بالا رفتنه که یعنی آداب معاشرت اگر بتونی با چهارتا مرد همکارت اینقدر ….بزنی که دیگه احساس خفگی کنی از اینکار.
    -حسادت،مسخره کردن،دروغ گفتن…سه تا چیزی که این روزها به راحتی استفاده میشه.به راحتی.اگر کسی بخواهد جدای از این باشه انواع تنشهار و باید تحمل کنه.شما…در حوزه کاری خودتون مطمئنا با خیلی از این موارد روبرویید.من از سر قضیه یوز پیراهن تیم ملی بیشتر با شما و کارهاتون آشنا شدم.یه نمونه خیلی ساده.به قول پدرم همیشه یادتون باشه در ایران دارین زندگی میکنید.از اون بالا تا اون پایین فقط دروغ.منت.توهین.گاهی فکر میکنم چند وقته دیگه دووم میاریم؟همه فکرهامون تو هوا گم میشن.خودمون تا الان پرپر نشدیم هنر کردیم.
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که نوشتید.

  13. محمد

    مهمترین اتفاق پدیده جوگرفتگیست..که می تونه ریشه ی بدبختی های مملکت باشه
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. نمی دونم. شاید.

  14. و.ک

    کدخدایی که گمان کرده خدای ده ماست…
    کدخدا ئیست ،خدا نیست، بلای ده ماست…
    روزگاریست به گوش همه خواند که خداست…
    خانه اش در ده ما نیست جدای ده ماست…
    بینوا بی خبر از حال وهوای ده ماست…
    کدخدا دیر زمانیست،زمانیست که دیوانه شدست…
    از زمانی که به دیدار خدا رفته و در خانه شدست…
    خانه را دیده خدا را نه ولی با همه بی گانه شدست…
    غافل از انکه خدا در همه جای ده ماست…ب
    ینوا بی خبر از حال و هوای ده ماست…
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  15. اورامانات بهشت گمشده

    سلام کاک آرش…..
    با خواندن مطلبت ناخودآگاه یاد این شعر پروین اعتصامی افتادم:

    ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
    این گرگ سالهاست که با گله آشناست……..
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  16. مصطفی صالحی

    با منفی گرایی مخالفم ولی منکر واقعیات هم نمیشوم
    ایضا توصیه میشود کتاب چرا درمانده ایم در باب جامعه شناسی خودمانی البته شاید خوانده باشیدولی برای سایر دوستانی که یکطرفه رفته اند در کامنت ها بد نیست
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خوانده ام. سپاس.

  17. Masi

    چون مملکت رو “ادعا” و “نادونی” و “نفهمی و کج فهمی” داره می چرخونه.

    و البته خیلی چیزای دیگه که بخوام بنویسم تماما میشه ناسزا و فحش!!
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  18. لیلا

    سلام

    ‏مهاجرت دیگه کفایت نمى‌کنه. باید یک روز تو یک جغرافیاى درستى از خواب بیدار شى و دیگه فارسى هم ندونى. نخونى و نشنوى و کسى رو هم پشت سرت جا نگذاشته باشى. و نگاهت به این خبرها باید نگاه غریبه‌اى باشه با چند ثانیه مکث و یک «اوه!» از سر انسان‌دوستى به صورت کلى.
    …………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. نمی‌دونم اینطوری خوبه یا نه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *