رُم.
برخی واژهها با اینکه از حروف کمی استفاده میکنند ولی زیاد حرف دارند برای گفتن. مثل رُم که با یک «ر» آرام شروع میشود و بیدرنگ با یک «م» میخکوب میشود و تمام. انگار صاعقه است، صاعقهای که صدای سترگ کیهان را به گوش میرساند که هرگز نمیتوان نادیدهاش گرفت، و بعد تازه باران میبارد و بوی خاک برمیخیزد و زندگی آغاز میشود.
گویی شهری است عینیت یافتهی بیگبَنگ، همان اندازه ازلی، همان اندازه ابدی.
قطعا بانویی است با دامان پُرچین سفید که این بار از قضا باکره نیست که هیچ، عروسی است هزار داماد. چه بهتر. هر مریم که عَذرا نیست، مجدلیه هم کم نیست.
رُم شیر اگر نیست، گرگی است پُرشیر که دایه شده مردمان را. گویی هر پستان شکم گرگ، فوارهای شده در وسط یک میدان فراخ، که آنجا یک آدم سنگی، تشنهی آب چشمههای تاریخی است و تاریخ این چشمهها به اندازهی آن لحظهی تاریخی است که چشمی بسته میشود در چشمهی عشاق که به معشوقی بگوید: “…”
دیدگاهها
البته قم هم دقیقا همین تلفظ و همین حس صاعقه را دارد بقیه اوصافش بماند سفرتان ارام و دلپذیر باد
……………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. عالی بود.
امان از سه خط اول🤩👌 هنوز ازین توصیف لبخند روی لبامه .
چطور میشه اینقدر قشنگ همه چی رو دید؟ و اینقدر قشنگ تر نوشتشون؟
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. زنده باشید.