روزنامه نگار

“هرکسی ممکن است به ملکوت خداوند داخل شود جز یک دسته از انسان‌ها، روزنامه نگاران.”
این سخن «کی یر که گارد»، فیلسوف و نویسنده دانمارکی است.
بدون تفسیر!، دوستان می‌دانند که من یک روزنامه نگارم.

دیدگاه‌ها

  1. محمد اقبال لاهوری

    ساحل افتاده گفت : « گر چه بسی زیستم

    هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم .»

    موج ز خود رفته ای، تیز خرامید و گفت :

    « هستم اگر می روم گر نروم نیستم . »

  2. یکی

    روزنامه نگار بمانند شمع است که می سوزد و در طول عمر خود راه دیگران را روشن می سازد و تاریکی را مانع می شود، و به همین دلیل باید همگان را دوست داشته باشد و کینه به دل نگیرد، بی طرف و دوست و دلسوز باشد، از صحنه (درون جامعه) خارج نشود و موازنه را در نوشتن از دست ندهد و متعادل باشد.
    روزنامه نگار نباید از فرد و یا ضدیت ها و زخم زبان ها برنجد، هدف او مردم هستند که برایشان تلاش می کند تا زندگانی بهتری داشته باشند و روشن و گوش بزنگ باشند، بنابراین باید به راه خود ادامه دهد و به اصطلاح با یک نهیب از میدان به در نرود که به نظر او پشت کردن به مردم و محروم ساختن آنان است.
    مردم باید روزنامه نگار خود را به چشم وکیل مدافع و سرباز وطن (هر دو) ببینند و به او اتکاء کنند.

    البته ببخشید من خیلی کوچکتر از آن هستم که بخواهم چنین حرفهایی بزنم این صحبتها از ” جیمز رستون سردبیر اجرایی وقت نیویورک تایمز ” بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *