ذهنی که مرا تا ناکجا آباد می‌برد

باز هم یک روز در خانه ماندم و خودم را به دست ذهنم سپردم و او برد مرا تا آن‌جا که سوال‌های زیر برایم پیش آمد.

۱- چه رابطه‌ای هست میان واژه «سرور» و «شاخ»… در این رابطه مستنداتی دارم که به زودی ارائه می‌دهم.

۲- آیا می‌توان هیچ رابطه‌ای میان YAM (همان جمشید خودمان) با YHWH و بقیه خدایان پیدا کرد؟… می‌دانم که YAM با YAW در ارتباط است. جمشید ادعای خدایی کرده و…

۳- راستی چه رابطه‌ای می‌تواند باشد میان «ور جمکرد» و «جمکران»…

از فکر درباره‌ی این موضوعات هم شگفت‌زده‌ شده‌ام و هم سردرد گرفته‌ام. یعنی ارتباطی وجود دارد؟… کمک…

پی‌نوشت: فکر کردن به موضوعات این‌چنینی از من شخصی ساخته که نمی‌توانم کارها و طرح‌های عقب افتاده‌ام را تمام کنم. هنوز درگیر تحقیق «رابطه‌ی میان هفت و هشت» هستم که این فکرها در ذهنم پیچید. دو سال است که طرح «کتابی برای راهنمایان» را در ذهنم دارم و هرگز تمامش نکردم. کتاب «میراث جهانی» را به کندی پیش می‌برم. کتاب «قدم به قدم در تخت جمشید» را نمی‌توانم به پایان برسانم. «ایران سرزمین مقدس» همچنان نیمه‌کاره باقی مانده است، برای اجرای «جشنواره سفرنامه نویسی ناصرخسرو قبادیانی» آمادگی لازم را پیدا نکردم و …

دیدگاه‌ها

  1. سمیرا یحیایی

    جهان از جایی آفریده هایش رو وحشت زده و نا امید و بیمار یافت که دکارت گفت: من فکر می کنم پس هستم. اونجا بود که ارتباط همه چی با همه چی قطع شد و تو مجبوری واسه ایجاد رابطه ها کلی مغز بزاری که بعد بفهمی ا اینو طبیعت گفته بود… البته هوا آلو ده است و من مغز ندارم پس احتمالا تب هم دارم؟

  2. نیلوفر مهر زمین

    درود بر شما

    بله بین جمکران و ورجمکرد رابطه ای است . من هم دارم پژوهش می کنم .قم مهمترین مرکز مغان مهر پرست در بخش مرکزی فلات ایران بوده . و روستای جمکران پیش از اسلام هم دارای اهمیت ویژه بوده

  3. شراره

    اگر هنگامی که در حال فکر کردن به موضوعی هستید ناگهان مطلب دیگه ای به ذهنتون میاد و به قول خودتون شما رو به «ناکجا» می بره شاید به ظاهر نه.. ولی بدونید حـــتـــماَ دلیلی وجود داره که اون فکر خاص در اون لحظه به ذهنتون رسیده
    اجازه بدید ذهنتون هرکجا که میخواد شما رو با خودش ببره
    بهش اعتماد کنید
    و تنبیهش نکنید یعنی اینکه نهیبش نزنید که بیاریدش سرِ موضوع اول… بگذارید بره و خودش برگرده سرِ موضوعِ اول… حتی اگه این کار طول بکشه.. بهش اعتماد کنید.. و فقط نظاره گر باشید… اونوقت اسمِ این مکاشفه رو نمیگذارید رفتن به «ناکجا»
    اگر میبینید سرعت ذهنتون زیاده و نمیتونید به همون سرعت همه حرف های به قول خودتون (از هر دری سخنی) رو روی کاغذ بیارید صداتون رو، حرفاتون رو برای خودتون ضبطش کنید (((این کار شگفت انگیزه)))

    من به ذهن شما اعتقاد دارم.. شما هم بهش اعتماد کنید..
    بگذارید کار خودش رو بکنه
    بعد از یه مدت متوجه میشید که میتونین همه کارهای سابقتون که رو زمین مونده رو با سرعت عجیبی سروسامون بدین
    مطمئن باشید…

    « به دنیای خصوصیتون دخالت کردم
    ببخشیید»

  4. سمیه

    اتفاقا من هم اخیرا این مشکل را پیدا کردم و چند روز پیش یک راه حل خیلی ساده پیدا کردم
    تمام کارهایی را که باید انجام بدهم روی کاغذ نوشتم و برنامه ریزی کردم و فکرم خیلی آزادتر شد . تا قبل از آن مثل آدم سردرگمی بودم که نمی دانستم دارم چه کار می کنم .
    متاسفانه یکی از مشکلات عمده ما ایرانیها این است که برنامه ریزی را یاد نگرفته ایم
    من هر از گاهی این کار را انجام می دهم ولی دوباره بعد از مدتی از آن غافل می شوم
    شاید علتش اینست که انسانها زود همه چیز را فراموش می کنند.
    اگر راه حل بهتری برای این مشکل پیدا کردید ممنون می شوم مرا هم مطلع کنید.

  5. فرهنگيان

    سلام،وقت بخیر
    ۱) گاه yam و yaw برابر فرض می شده و yaw را همان yam میخواندند و آنرا دریا یا رود معنی میکردند.
    yam (2, نام گیاهیست خاص مناطق حاره و گرم و حدود ۸۰۰۰ سال است که در آسیا و آفریقا کشت میشود.
    ۳) yam, پسوند یکی از شهرهای توریستی اسرائیل” bat yam “است. این شهر در جنوب تلاویو قرار دارد.
    نمی دانم میتوان گزینۀ ۲ و ۳ را به ” جم” ربط داد!؟مرتبط هستند یا فقط تشابه نوشتاری دارند!؟
    ۴) از خود پرسیدم، آیا میتوان با تجزیۀ حروف لاتین و کاوش در مورد پیشینۀ حروف در دو کلمۀ “yam yaw ” رابطه ای بین آن دو پیدا کرد؟ آنچه را که در جواب سؤال خود یافتم را مینویسم،
    Y;
    در دورۀ قبل از پیدایش الفبا: به شکل ایگرگ کنونی است با این تفاوت که بین مثلث (باز) و زائدۀ رو به پایین فاصله است.
    در یونانی کهن: صلیبی است که محور افقی آن از دو سو به بالا گرایش یافته.
    در ادبیات لاتین کهن: دو شاخ رو به پایین که از بین آندو زائده ای بلندتر، رو به پایین کشیده شده.
    A;
    نقطۀ آغاز شکل گیری معنا شده و در هر دو کلمه وجود دارد.
    در خط اندیشه نگاری: به شکل یک گاو
    در دورۀ قبل از پیدایش خط: به شکل یک مثلث که نوک آن رو به پایین است و دو زائده (شبیه به گوش) و دو زائده(شبیه به شاخ ) و دو نقطۀ سیاه (بجای چشم)
    در زبان عبری: با کمی تغییر میتوان آنرا چلیپا تصور کرد.
    M;
    در اندیشه نگاری نیمه ناتورالیستی اولیه: به صورت نشانه ای از امواج ،آمده.
    در دورۀ قبل از پیدایش الفبا: به صورت ۲ کوه به یکدیگر چسبیده .
    در الفبای عبری: تقریبآ به شکل یک مثلث آمده که زاویه های آن انحناء دارد.
    در هیروگلیف: به شکل یک پرندۀ ایستاده
    W;
    حرفی است که در حدود چند صد سال پیشینه دارد(آنهم در ایتالیک و اروپا) ، پس حدس زدم که باید حرف دیگری را جایگزین کرد، پس از حرف V به عنوان جایگزین استفاده کردم.
    V;
    با شکوهی باستانی در کتیبه ها ظاهر شده.
    در الفبای میخی: دو مثلث در کنار هم، با زاویه رو به پایین و در بین آن دو (در بالا) شکلی شبه به چلیپا قرار دارد.
    در هیروگلیف: شبیه به یک مار رونده.
    در سریانی: به شکل یک دایرۀ کامل.
    در سریانی کهن: به شکل یک دایرۀ نیمه باز.
    در عبری: یک خط که در رأس آن،زائده ای به شکل نت موسیقی (تو پر) دیده میشود
    گذشته از دایره، مثلث، خط و چلیپا که خود معنی دار هستند، آنچه برای من جالب است،حرف A است! این شاخ را در همه جا میتوان دید!!!
    من که از نتیجۀ این مقایسه خوشحالم، امیدوارم این نوشته ها، کمک باشند.
    موفق باشید

  6. مهدی فتوحی

    جان هر کی دوست داری ارتباطی بین جمکران و ور جمکرد پیدا نکن که گزک دست جماعت چاه پرست ندی. خودمون به قدر کافی در این زمینه دردسر داریم.

  7. علی

    بسم الله الرحمن ارحیم
    برای رابطه بین جمکرد کوه و جمکران ابتدا باید بتوانید بین میترا و مهدی رابطه ایجاد کنید .میترا در جمکرد کوه در قم( شهر ظهور، نه قم فعلی) و در غار مغان(خورشید) مستقر است. می دانید رنگ خورشید سبز است. خور در فارسی بمعنای سبز و شید نیز بمعنای شعاع می باشد یعنی همان جزیره خضرا. جزیره خضرا بخشی از زمین ما نیست. دیاری در میان خورشید یا هلیوپولیس( شهر خورشید) است. می دانید بر طبق نظر افرادی نظیر هرودوت و غیره میترا زن بود. اگر به عکس هایی که در کاورتونی یا مراسم گاو کشی میترا داشته باشید نیز این را درخواهید یافت . میترا بمعنای وعده و پیمان نیست بمعنای موعود است. موعودی که جهانیان انتظارش را می کشد نه یک مرد بلکه یک زن است فرزند امام حسن عسکری نه یک مرد بلکه یک زن بود. از مادری ایرانی و با اسمی ایرانی که بروش سیستانیان بزک می نماید با گذاردن خالی در صورت. این دختر را که فردوسی دخترک دهقان زاد نامیده است. در خرابات مغان(بیت المقدس واقعی) و در جایگاهی که پدرانش برای او ساخته اند و در کوفه( شهر نیزار نه کوفه فعلی) قیام خواهد کرد.. از این موعود(نفس زکیه) بدون پدر(با نطفه زرتشت) مهدی موعود زاده خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *