دانشمندان معتقدند قوانین اعتباری استثنا میپذیرند. و تا آنجا که علم و آگاهی ما تا امروز قد میدهد، در هیچ یک از اجرام آسمانی به جز زمین، زندگی (حیات) وجود ندارد.
بنابراین شاید این گزاره چندان نادرست نباشد که بگوییم: قانون اصلی، عدم وجود حیات در هستی است و وجود حیات در زمین، استثناست.
موضوع جالب این است که در علم، هم قوانین شگفتانگیزند و هم استثناها. بنابراین اگر حیات بهعنوان یک استثنا این همه شکوهمند است، فکر کنید عدم حیات بهعنوان قانون چقدر شگفتانگیز است. جالب اینکه در همین قانون عدم حیات، چقدر قوانین دیگر از جمله قوانین فیزیکی نهفته است. احتمالا مجموعهٔ پرشماری از کنش میان همین قوانین است که استثنا (حیات) را شکل داده است.
«کنش» همان واژهای است که میخواهم بگویم؛ شاید بتوان گفت، مجموعهٔ کنشها (برهم کنشها) همان است که «روح» مینامیم و زندگی را میآفریند.
دیدگاهها
پس روح چیزی نیست جز انرژیای که از برخورد حداقل دو قانون طببعت آزاد میشه نه قوانینی که ما ساختیم.
……………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. شاید بشه اینجوری تعبیر کرد، شاید.
سلامت باشید متشکریم از شما 👏
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
در پاراگراف خر «برهم کنش» بنویسید بیشتر منظور را میرساند ،😏:,-)
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. چشم.
وقتی به انچه شما کنش نامیدید فکر میکنم به اینکه آنچه ما به نام “حیات” یا زندگی در هستی لقب داده ایم شک میکنم ایا غیر از آنچه تجربه ، دانش و مفروضات و… آدمی است هم وجود دارد ؟؟؟
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. این یک سوال فلسفی قدیمی است که همیشه در طول تاریخ تکرار شده.
سلام … به نظر می رسد در عدم حیات یا نیستی یا عدم زیستن ،هستی های فوق العاده ای شکل گرفته باشد..مثل عشق که در باب ش علمای روان می گویند عشق، زندگی نزیسته توست در دیگری که آنرا زیسته است…در هر صورت این دو بسیار در هم تنیده هست و بی فاصله ..سلام
……………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس.