خواب دیدهام بیدار شدهایم.
………………………………
فقط از دستِ خالی من و «دو تار» از زلف تو
جهان دیگر پر از مشتی بی«نوا» نخواهد بود.
………………………………
میهنم!
در پیشگاه آن رود مرزی و آن درخت کهنسال، کلاه از سر برمیدارم و جیبهایم را خالی میکنم.
و در خوانش زیارتنامۀ نامشان اِعراب میگذارم که غلط نخوانم نه «اَرَس» را و نه «اُرس» را.
منی که نامم آرش است.
دیدگاهها
هر موقع اسم اُرس، این سوزنی برگ بی ادعا رو می بینم یا می شنوم ، یه کم غمگین میشم، حس میکنم بدون دریافت حس مادرانه، نماد مادری تاب آور شد. کاش بیشتر هواش رو داشته باشیم..
…………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. زنده باشید.