همین دیشب پریشب بود که داشتم در مورد یکجانشین کردن عشایر فکر می کردم.مادر بزرگ من تا زنده بودند تابستان ها را در زیر زمین و زمستان ها را در طبقه بالا می گذراندند.در خانه های سنتی هم که می بینیندزمستان نشین و تابستان نشین دارد.
من عاشق کوچ هستم.
اما در مورد گیجی.انگار اپیدمی شده است اخوی!
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. شاید.
ن ا ر س ی س
به انرژی معتقدین ؟؟
تو وب فرا که نشانی این وبت نبود ؛
این رو الان اتفاقی از توی یک وب روانشناسی دیدم !!!!!!!
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام به شما.
با سلام
این لحظه های گیج گیج را من بارها با این شعر مولانا حس کرده ام.(بخصوص با آواز شهرام ناظری)
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مُضمَر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم:« ز کجایی تو» تسخر زد و گفت: «ای جان»
نیمیم ز ترکستان ،نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم کف دریا، نیمی همه دردانه
گفتم که:« رفیقی کن با من که مّنّت خویشم»
گفتا که:« بِنّشناسم من خویش ز بیگانه»
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. یادآوری بسیار شیرینی بود. بسیار شیرین. اما اون برای من خلسه است نه گیجی. گیجی من جور دیگری است.
مدتهاست که براتون کامنتی نگذاشتم. فقط خوندم. ۷۰ در صد مطالبتون رو نه همه. از مردمی و جامعه ای ناراضی هستید که حمایتها و تشویقها تون رو ازشون می گیرید. و انتقادها رو حواله میدید به همین مردم و یا یه جایی که در دسترس نباشن. به نظرتون گیج کننده نیست؟
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. دقیقا همین موضوعه که گیج کننده است. می نویسم و می گویم اما نه برای حمایت و تشویق. یاد گرفته ام بر علیه خودم و بر علیه همه چیزهایی که احساس می کنم در جای درست قرار ندارند (شاید هم در رابطه با “جای درست قرار نداشتن”، اشتباه از من باشد) بشورم. یاد ندارم که با تشویق و حمایت، پینوکیووار زندگی کنم. این ها گیج کننده است و خیلی چیزهای دیگر.
سلام ارش خان .گیجی دلیل ندانستن نیست گاه میدانی ،اما راه چنان برتو بسته است که نمیدانی چکار کنی وسر در گمی .که کدام راه روطی کنی؟ گریپاچ مغز!د درکل باید پیش بری تا از گیجی در بیای. سکون ،ادمو بیشتر گیج میکنه.راستی کافئیین زیاد هم گیجی میاره …………….(دستور پزشکی)ممنون از تمامی مطالب ویادداشتها.
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
به نظر من باید یک فرصتی هم به خودت بدی برای ” جذب به کانون” بجای اینهمه
” گریز از مرکز ” , البته فقط یه پیشنهاده , و باز صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
اینکه آدم علیه خودش و علیه چیزهایی که در جای درست قرار نگرفتند بشوره، زیباست و فکر می کنم که انسان نقد رو از خودش باید شروع کنه ولی خیلی وقتها که آدم می خواد کاری بکنه ولی کسی باهاش همراه نمی شه خسته می شه و کم کم شروع می کنه به گیج زدن. داشتن یه همراه تو مسیری که آدم میره خیلی میتونه مفید باشه ولی به قول حافظ:
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی که آخر آمد دوست داران را چه شد
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام.
سلام. کلافه که بودی حالا هم گیج و منگ شدی به خیر کنه آخرش رو. دوستان چقدر هم برات نسخه نوشتند
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
Masi
استاد فکر کنم اینقدر که ” گیجی” تفضیلی شده در ما….
واژه ها بی رمق شدن برای وصفش…..
این حال گیج رو خوب می فهمم و امید دارم ازش گذر کرده باشین.
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از محبت شما.
لیلا
سلام
فکز کنم فصل بهار و ماه فروردین در این گیج شدن ارتباط داشته باشد.
اول سرت گیج میره
بعد چشات تار میشه
ولی آخرش عاااالیه
………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس که مطالعه می‌کنید اینجا رو.
دیدگاه‌ها
باسلام واحترام
چه حاجت به بیان است.
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. بیان تلاشی است برای بقا برای من.
سلام
همین دیشب پریشب بود که داشتم در مورد یکجانشین کردن عشایر فکر می کردم.مادر بزرگ من تا زنده بودند تابستان ها را در زیر زمین و زمستان ها را در طبقه بالا می گذراندند.در خانه های سنتی هم که می بینیندزمستان نشین و تابستان نشین دارد.
من عاشق کوچ هستم.
اما در مورد گیجی.انگار اپیدمی شده است اخوی!
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. شاید.
به انرژی معتقدین ؟؟
تو وب فرا که نشانی این وبت نبود ؛
این رو الان اتفاقی از توی یک وب روانشناسی دیدم !!!!!!!
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام به شما.
با سلام
این لحظه های گیج گیج را من بارها با این شعر مولانا حس کرده ام.(بخصوص با آواز شهرام ناظری)
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مُضمَر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم:« ز کجایی تو» تسخر زد و گفت: «ای جان»
نیمیم ز ترکستان ،نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم کف دریا، نیمی همه دردانه
گفتم که:« رفیقی کن با من که مّنّت خویشم»
گفتا که:« بِنّشناسم من خویش ز بیگانه»
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. یادآوری بسیار شیرینی بود. بسیار شیرین. اما اون برای من خلسه است نه گیجی. گیجی من جور دیگری است.
مدتهاست که براتون کامنتی نگذاشتم. فقط خوندم. ۷۰ در صد مطالبتون رو نه همه. از مردمی و جامعه ای ناراضی هستید که حمایتها و تشویقها تون رو ازشون می گیرید. و انتقادها رو حواله میدید به همین مردم و یا یه جایی که در دسترس نباشن. به نظرتون گیج کننده نیست؟
………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. دقیقا همین موضوعه که گیج کننده است. می نویسم و می گویم اما نه برای حمایت و تشویق. یاد گرفته ام بر علیه خودم و بر علیه همه چیزهایی که احساس می کنم در جای درست قرار ندارند (شاید هم در رابطه با “جای درست قرار نداشتن”، اشتباه از من باشد) بشورم. یاد ندارم که با تشویق و حمایت، پینوکیووار زندگی کنم. این ها گیج کننده است و خیلی چیزهای دیگر.
سلام آرش.به گذشته فکر کن ، گیج نمیشی.برو،داری درست میری
……………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. خوبی مَرد؟
سلام
روزی به جایی می رسی که دیگه نمی تونی احساسات رو بنویسی…
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. شاید. شاید. شاید.
سلام ارش خان .گیجی دلیل ندانستن نیست گاه میدانی ،اما راه چنان برتو بسته است که نمیدانی چکار کنی وسر در گمی .که کدام راه روطی کنی؟ گریپاچ مغز!د درکل باید پیش بری تا از گیجی در بیای. سکون ،ادمو بیشتر گیج میکنه.راستی کافئیین زیاد هم گیجی میاره …………….(دستور پزشکی)ممنون از تمامی مطالب ویادداشتها.
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
سلام
به نظر من باید یک فرصتی هم به خودت بدی برای ” جذب به کانون” بجای اینهمه
” گریز از مرکز ” , البته فقط یه پیشنهاده , و باز صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
این قطار
که می رود
آخرین ایستگاه من است
اما من
تو را نخواهم برد
آرش عزیز. روز خوش و دلتنگ دیدار تو و دوستان هستم.
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام به تو. می بینیم همدیگر رو.
salam hakim,دغدغه هایت را دوست دارم.صفات ما روزی (ترین) بود …….
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. این “روزی” پدر ما رو درآورد.
در این هزارتوی محض بازتاب تو هست
……………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. از معادله دیفرانسیل هم سختره فهمیدنش اینی که گفتی.
سلام
اگه یه صفت تفضیلی پیدا کردی ما رو هم خبر کن
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. چشم.
اینکه آدم علیه خودش و علیه چیزهایی که در جای درست قرار نگرفتند بشوره، زیباست و فکر می کنم که انسان نقد رو از خودش باید شروع کنه ولی خیلی وقتها که آدم می خواد کاری بکنه ولی کسی باهاش همراه نمی شه خسته می شه و کم کم شروع می کنه به گیج زدن. داشتن یه همراه تو مسیری که آدم میره خیلی میتونه مفید باشه ولی به قول حافظ:
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی که آخر آمد دوست داران را چه شد
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام.
salam ostad,vaghtetoon be kheir,man vaghti gije gije gij misham,ehsas mikonam ke na tanha 2 donya,balke too khodam ham gom shodam,va vaghti mikham halatam ro baraye doostam tozeeh bedam beheshoon migam dochare faghre falsafee baraye jonoone zendegi shodam. :))))))))))))))))))))))))))) omidvaram hamishe shad bashid.
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. موفق باشید.
سلام. کلافه که بودی حالا هم گیج و منگ شدی به خیر کنه آخرش رو. دوستان چقدر هم برات نسخه نوشتند
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
استاد فکر کنم اینقدر که ” گیجی” تفضیلی شده در ما….
واژه ها بی رمق شدن برای وصفش…..
این حال گیج رو خوب می فهمم و امید دارم ازش گذر کرده باشین.
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از محبت شما.
سلام
فکز کنم فصل بهار و ماه فروردین در این گیج شدن ارتباط داشته باشد.
اول سرت گیج میره
بعد چشات تار میشه
ولی آخرش عاااالیه
………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس که مطالعه می‌کنید اینجا رو.