هر جا که خواستید، یک جای خالی بگذارید.
حالا یک جای خالی دیگر، روبرویش بگذارید.
آیا آن جای خالی، این جای خالی، و این جای خالی، آن جای خالی را درون خود نمایش می دهند؟
تصور کنید که نمایش بدهند.
آنوقت اتفاقی که می افتد این است که بی نهایت جای خالی در دل هم نمایش داده می شوند.
سوال این است که این چگونه نمایشی خواهد بود؟ نمایش جاهای خالی نامتناهی چگونه خواهد بود؟
دیدگاهها
سلام. الان کد امنیتی رو نشون میده پس احتمالا درست شده.
من بارها چنین موقعیتی رو بین ۲ تا آینه تصور کردم. اینم همون حسو میده.
هم میتونه بینهایت معنی داشته باشه هم میتونه پوچ پوچ باشه.
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از تو.
سلام استاد
دیروز نمیتونستم کامنت بذارم. خب راستش جواب سوال رو نمیدونم اما این خلاء که توصیف کردین رو در خودم میبینم. فکر کنم همه ی ما این حس رو داریم و شاید مهمترین رسالتمون تو زندگی پر کردن این جای خالی باشه. پیدا کنیم راهمون چیه هدفمون چیه … این جاهای خالی نامتناهی همون میلیون ها سوال پاسخ نگفته ست یا میلیون ها بره ی راه گم کرده شاید
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. شاید همینطور باشه که شما می گید.
سلام
احتمالا تصور این فرضیه در فضای لایتناهی محتمل تر است
اما فقدان آنان که دوست می داریم و به جبر زمانه از ما دور شده اند یا آنان را ار دست داده ایم ؛ یک جای خالی در ذهن و خاطره و متقابلا جای خالی دیگری را در قلب ما بر جای خواهند گذاشت
و این جاهای خالی هرگز پر نخواهد شد
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
نمایش ” جاهای خالی سیاه”
پرده اول ( جاهای خالی نامتناهی)- بخش اول
-پرده از وسط، یک سوم صحنه را باز می کند. نور درون صحنه می ریزد.
شخصی از روبه رو ظاهر می گردد. روی سرش کلاه ایمنی ، با یکی از دستانش دو قاب مکعب شکل توخالی و با دست دیگرش یک دوربین نقشه برداری حمل می کند.
شخص به نیمه صحنه می آید. ابزار را روی زمین قرار می دهد.خم می شود و با دست راستش یکی از قاب ها را بالا می آورد و همان سمت نگه می دارد.
دست دیگرش را درون قاب می کند. مچ دستی را که از قاب بیرون آورده بسته و باز میکند.( همانطور که در توضیحات اشاره رفت، قاب ها تو خالی هستند. ولی حرکتِ دست ِشخص تاکید بالاخصی را می رساند.)
شخص قاب را روی زمین قرار می دهد. قاب دیگر را با دست چپ بالا می آورد و همان سمت نگه می دارد. دست راستش را درون قاب می کند و مچش را بسته و باز می کند. قاب را روی زمین قرار می دهد. از دوربین نقشه برداری یکبار سمت راست و یکبار سمت چپ را مشاهده می کند. همچنانکه از دوربین چهار جهت را مشاهده می کند، دست راستش را بالا می گیرد و به علامت کشفی موفقیت آمیز آن را مچ می کند و تکان می دهد. شخص رو به تماشاگر با خوشحالی کلاهش را به آسمان پرتاپ می کند.
نور می رود.
پرده اول-بخش دوم
نور به صحنه می ریزد. همان شخص، بدون ابزار. به جلوی صحنه می آید. دستانش را روبه رویش قرار می دهد. سپس دست راست خود را به سمت راست باز می کندو دست چپ خود را نیز در سمت چپ باز می کند. دست راست خود را پایین می آورد. دست راست خود را نیز پایین می آورد. ( شخص ایستاده حرکات دست خود را بارها انجام می دهد. شخص حرکت می کند و دورتادور صحنه می چرخد و همزمان حکات دست را هم انجام می دهد. شخص با سرعت بیشتری راه می رود و این حرکات را انجام می دهد.) شخص، می ایستد کف یکی از دستانش را روی زمین قرار می دهد. بلافاصله کف دست دیگرش را هم روی زمین قرار می دهد و چرخی می زند.( شخص، حرکت چرخشی خود را دورتادور صحنه تکرار می کند.) شخص، از صحنه خارج می شود. نور می رود.
پرده دوم ( رسوخ به جاهای خالی)
پرده از وسط یک دوم صحنه را باز می کند. نور به درون صحنه می ریزد.همان شخص با کلاه ایمنی بر سر با ابزار از رو به رو وارد می شود. ابزار را روی زمین قرار می دهد.
خم می شود و با دست راستش یکی از قاب ها را بالا می آورد و همان سمت نگه می دارد.
دست دیگرش را درون قاب می کند. مچ دستی را که از قاب بیرون آورده بسته و باز میکند.
شخص قاب را روی زمین قرار می دهد. قاب دیگر را با دست چپ بالا می آورد و همان سمت نگه می دارد. دست راستش را درون قاب می کند و مچش را بسته و باز می کند. قاب را روی زمین قرار می دهد. از دوربین نقشه برداری یکبار سمت راست و یکبار سمت چپ را مشاهده می کند. سرش را بالا می آورد و بار دیگر مشاهده می کند. این حرکت را سومین بار نیز انجام می دهد.
دوربین نقشه برداری را با حالتی خشونت آمیز بکه کناری می اندازد. دو سه گامی از سمت راست صحنه به سمت چپ برمی دارد. همان جا می ایستد و با دو دستش می خواهد که دیوار مقابلش را کمی از آن از پرده پیداست به جلو براند. نور می رود.
پرده سوم ( جاهای خالی سیاه)
پرده از وسط یک سوم صحنه را باز می کند. همان شخص با کلاهی ایمنی بر سر از تنها دالان روبه رو با ابزار در وسط صحنه ظاهر می گردد.
شخص، می ایستد. ابزار را روی زمین قرار می دهد. خم می شود با یکی از دستانش یکی از قاب ها را بالا می آورد و آن را همان سمت نگه می دارد. دست دیگرش را درون قاب می کند. (پرده مانع نمایش خارج کردن دستش است.) (پرده، به تدریج از هر دوسو کنار می رود.دستش به دیواری می خورد. دیوار ساختمانی خالی که همجوار ساختمانی دیگر است وآن ساختمان هم همجوار ساختمانی دیگر…. همجواری ساختمان ها از سمت چپ نیز به همین شکل است.) نور می رود. پرده کشیده می شود.
تمام
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باد.
جهان ما لبریز از جای خالی هاست و این جاهای خالی وجه مشترکی با نخستین جای خالی که قبل از خلق جهان وجود داشت دارد و این نمایش برایم تونلی خواهد ساخت تا انتهای جهان تا نخستین روز خلقت…
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس بهزاد عزیز.
ارش جان سلام امیدوارم جاهای خالی به نامتناهی نرسد فکر میکنم چنین حسی خیلی رنج آور باشد کاش جای خالی درسکانس کوچکی خلاصه گردد
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما. ارادتمندم.
نمایش جاهای خالی نامتناهی!!!………این صحنه را یک بار در سالن تئاتر دیدم صندلی ها خالی مانده بود …تماشاگر نداشت …یک گروه رزروشان را در لحظه آخر باطل کرده بودند….بازیگرها گریمهایشان را پاک کردند و به خانه رفتند …..من هم به خانه رفتم. ….دیگر نمایشی وجود نداشت صندلی ها خالی، سرد و غریب درست منتظر مثل انسانی رو به موت ….زندگی را طلب می کردند.
جناب وب لاگ خوبی دارید …………………………
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باد شما.
چه دغدغه مشابهی : مولانا , آلبرکامو , فرخزاد , شما …
از جهان مثل تا جاهای خالی .
…………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. نگاه جالبیه.
از فراسوی ازل تا به ابد…….
بی رنگ، خلا …..
فقط چون بین جاهای خالی مرز وجود داره ، نامتناهی مطلق نمیشه بنظرم!
………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
سلام
این نمایش جاهای خالی نمیدونم چرا واسه من تداعی ستاره های آسمان را داشت؟!
………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. جالبه.