اندیشه‌هایی در شب‌های ناامیدی

من مانده‌ام چرا در کشوری که:

اتاق‌های خانه‌هایش روبروی هم بوده،
حجره‌های بازارش در امتداد یکدیگر و روبروی هم بوده،
اقامتگاه‌های کاروانسراهایش روبروی هم بوده،
همگان از یک یخچال و آب انبار بهره می‌برده‌ایم،
و مردمانی که زیر یک کرسی می‌نشسته‌ایم، در یک دیگ آبگوشت می‌خورده‌ایم و از یک قوری چای می‌نوشیده‌ایم،

پشت یکدیگر حرف می‌زنیم؟

…………………………………..

در خبرها آمده که ۲۵ روستای خوزستان (یکی از پرآب‌ ترین استان‌های ایران) دچار کم‌آبی و بی‌آبی هستند.

می‌دانید،
فکر می‌کنم روزگاری پیش از این، آب و آبرو با هم ارتباط داشتند.
ایران همیشهٔ تاریخ کم‌آب بوده ولی با مدیریت آب و تکنیک قنات و حرمت میرآب، هیچ کسی نمی‌فهمید که ما آب نداریم. از آب و آبرو محافظت می‌کردیم.
حالا آبرو برایمان نمانده و سرزمین کارون و مارون و دز و کرخه و شاوور و بهمن‌شیر و اروند، بی‌آب شده.

از غصه دق کنیم حق داریم.

…………………………………..

به ایران فکر می‌کنم؛
بخش وسیعی از ایران فلات است،
یعنی بلند است.
بنابراین بخت ایران بلند است.
اما بخش وسیعی از همین فلات شوره‌زار است.
یعنی این بخت، شور است.

ایران یعنی بلندبختی و شوربختی با هم.
پارادوکسی که همیشه بوده و هست.

دیدگاه‌ها

  1. لیلا

    سلام
    چون دیگر در سرمان بذر دانش و اخلاق کاشته نمی شود ودجار فقر فرهنگی شدیم .بنابراین پشت کاری نداریم پشت سر هم حرف میزنیم
    …….‌‌‌‌‌‌‌‌…………..
    ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ
    که ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ
    ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ
    ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ
    ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ
    ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﺪ …!

    رومن گاری

    لطفا از غصه دق نکنیم
    وقتی قراره آخرش بمیرم،
    چرا باید خودمو از غصه بکشم؟

    دیالوگی از فیلم دوچرخه دزد
    …………………..
    پارادوکسی عجیبی است
    ایران کلا یک پارادوکس هست

    با اجازه محیط زیست
    دریا، دریا دکل می‌کاریم
    ماهی‌ها به جهنم!
    کندوها پر از قیر شده‌اند
    زنبورهای کارگر به عسلویه رفته‌اند
    تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
    جه سعادتی!
    داریوش به پارس می‌نازید
    ما به پارس جنوبی! 

    اکبر اکسیر
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. عالی بود این متن‌ها. سپاس.

  2. Masi

    عالی، عااالی…..
    اونقدر زیبا می نویسین که انگار بوی خاک و عطر یاس و خنکای اردیبهشت رو یکجا نفس می کشم….
    با اینکه تلخه اما عجیب به دلم می شینه نوشته هاتون.

    دوش ایران را به هنگام سحر دیدم به خواب
    وه چه ایرانی، سراسر چون دل ِ عاشق خراب……
    ……………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام و سپاس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *