پرسید از جغرافیای خاورمیانه گفتم، آن نقشۀ بحری در سرآستین کودکان، با حقآبۀ اشک چشمشان …………………………………………………………………….. زمین با آن وسعتش فقط یک ماه دارد من اما، دو ماه! تیرم به سمت دیگران، مهرم سوی توست. …………………………………………………………………….. آخر چگونه؟! همۀ وجودم شور میشود در حضور شیرینت
آن پشت یک دنیا دلهره است، بگذار پردهپوش بماند. …………………………………………………………. گفت «خیر» ببینی ولی «خیر» شنیدم! …………………………………………………………. پاییز را به دیدار درختان اناری که میوهشان شکاف برداشته دوست دارم، گویی مکرر لب توست که از شاخهها دمیده.
«بقعهٔ شیخ صفی» عالیترین مصداق «چشم جادو مال تو، دل آهو مال من» است که تنها با سودای سر چلهنشینان این سامان سرّش برملا میشود.این مکانِ لامکانْ لانهٔ طاووسی است که انگار، بیتابِ نمایشِ افسونِ رنگهای پنهانِ اندرونِ آن صوفی است که زیر خرقهٔ بیرنگی، پس از سماعی که چهرهاش را گلگون میکند، صاف میشود …
حال ما نسبت به احوال بقیهٔ مردم دنیا شبیه اتاق سیگار نسبت به بقیهٔ فضاهای یک فرودگاه بزرگ است. ما در یک اتاقک محدود پر از دود، در توهم یک نیاز غیرواقعی، برای حس رهایی دروغین، حبس شدهایم. و هرچند همه در حدّفاصل آمدن و رفتن، مسافریم. اما وقتی که ما در خفگی میسوزانیم، دیگران …
نون تازه خریدم، تو سفره است، تا گرمه بخور. نذار مثل من سرد بشه. تا بوی نون هنوز تو خونه پیچیده، به آینه نگاه نکن. بذار حافظۀ آینه از یاد من پاک بشه. سرت سلامت، خدانگهدار… ………………………………………………………………… ۳۲ حرف الفبا را درخانههای سفید شطرنج جا دادم تا از همنشینی، غزل بتراود. اما ترس از تاریکی …
نسخهٔ بینالمللی دومین جلد از مجموعهٔ «ایران ۱۰۰۱» با عنوان «۱۰۰ مسیر طبیعتگردی ایران» در آبانماه ۱۴۰۲ منتشر شد.این کتاب به نویسندگی پرویز شجاعی پارسا و توسط نشر نوسده، زیر نظر آرش نورآقایی، مدیر این نشر در ۱۳۰ صفحه تهیه و منتشر شده است.«۱۰۰ مسیر طبیعتگردی ایران» مشتمل بر ۸ فصل است و به ترتیب: …
تو را تنم میکنم، دکمههایم را میبندم، و حواسم هست که لک برنداری. ……………………………………………………….. گفت برو به جهنم آنگاه به لبهای آتشینش اشاره کرد! ……………………………………………………….. گفت: زندگیات چگونه گذشت؟ گفتم: در مسیر از خیالِ خط لبش تا خاطرهٔ دایرهٔ دهانش ……………………………………………………….. تو خود بگو! چگونه تاب بیاورد دلم از روی مهتاب و از گرمای آفتابت …
به احساسم مینگرم؛ مجروح است. به فکرم مینگرم؛ اسیر است. به نگاهم مینگرم؛ مسموم است. خفه میشوم.
در طول پنج قرن تعامل میان دو کشور ایران و اتریش فراز و نشیبهای فراوانی به خود دیده است. به رغم همهی نوسانات، طبق گزارش سفرا و اسناد و قراردادهای موجود، روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی، هرچند نه به صورت مستمر، برقرار بوده است. تاریخچهی این روابط را در ادامه خواهید خواند. امپراطوری مسلمان …
آن تنها جملگی رفتند که وطن تنها شد. ……………………………………………………………………………… میپنداشتم من اسیر کردم دلش را او اجیر کرد اما مرا به بهای لبش
جلای طلا به این خاطر است که با گازهای هوا ترکیب نمیشود. باری، دور بودن از هر حادثهای تو را نجیب و ارزشمند نشان میدهد. و در طول تاریخ، چه مردمانی که سرنوشت خود و دیگران را برای این سرشت بیاثر و وانهاده، فنا کردند.
در جهان روایتها، اغراق و دروغ و پنهانکاری و تبهکاری هم هست.نه اینکه اگر روایتی صمیمانهتر، اثرگذاتر و زیباتر باشد، از آنها نیست.
ایران، بانویی میانسال است که روبروی آینه نشسته، خیره به چهرهاش. با ناباوری به ناباروری پیشرو، و با بهت به ابهت گذشتهاش میاندیشد؛ چه فرازهایی و چه نشیبهایی، چه بیقراریهای پرتکراری و چه رونقهای گذرایی! که همه از ذهنش گذر میکنند. از روز عروسیاش به یاد میآورد تا روز کشتهشدن فرزندش. به دار و دارو …