سایت تخصصی www.tripadvisor.co.uk که در حوزه گردشگری فعالیت میکند، در ماه آگوست سال ۲۰۰۸ گزارش جالبی را انتشار داده است. باوجود چند ماهی که از ارائه این گزارش گذشته، دانستن مفاد آن برای ما و گردشگریمان خالی از لطف نخواهد بود. این سایت با توجه به تعداد گردشگرانی که سالانه با انگیزه ادبی نظیر دیدار …
امروز مجله شماره ۲۳ «ایرانا» از زیر چاپ بیرون آمد. این شماره میبایستی آن چیزی میشد که تقریبا شش ماه است که برایش برنامهریزی کرده بودم. اما نشد. دلم گرفت. دلم گرفت از شکست فلسفهای که برایش طراحی کرده بودم و چشماندازی که برایش در نظر گرفته بودم. البته کسی به کسی نیست و برای …
نظربازی با آب…و بوسیدن خاک…و همآغوشی با خورشید… تا اینکه… درخت آبستن شد.
ادامه سفرنامه «سفر به شهرهای دور کویرهای ایران» را در اینجا بخوانید.
(سفری از سرانجام به سرآغاز) مبداء، مقصدی بود که باید به آن میرسیدیم. پس مسیری را انتخاب کردیم و هر مقصد دیگری را مبداء قرار دادیم و رفتیم و رفتیم تا به سرانجام – سرآغازی که انتخاب کرده بودیم، رسیدیم. و اینگونه بود که…از شهرها گذشتیم و نانشان را خوردیم. از بناها دیدار کردیم و …
این سفر را مدتها قبل رفتهام، حدود دو سال پیش. همان موقع هم سفرنامهاش را نوشتم. اما وقت نکرده بودم در سایت قرار دهم و اکنون این فرصت پیش آمد.
تا همین سال پیش، هیچکسی (نه از بخش دولتی و نه از بخش خصوصی) یا نمیدانست و یا نمیخواست بداند که روزی به نام روز راهنمایان گردشگری در تقویم گردشگری جهانی وجود دارد و راهنمایان گردشگری همهی دنیا، این روز را جشن میگیرند. در سال ۱۳۸۶، بنده به عنوان یک راهنمای گردشگری و برای اولین …
یک پیام کوتاه به دستم رسید که مجبورم کرد این مطلب را بنویسم: ” در سفره هفتسین امسال جایی هم برای «سید» بگذارید. او با بهار میآید تا خاتمی باشد بر زمستان.” به عنوان یک متن ادبی، بدک نیست، اما به نظرم رشد نیافتگی ما خیلی از وقتها در پس همین “بدک نیست”ها پنهان شده …
نخود نخود، هر که رود خانهی خود. خدا آن بالا، آدم این پایین.
چرا گندم میروید. چرا نی مینوازد. چرا ماهی میرقصد. چرا خورشید میتابد. چرا رود میرود. چرا آسمان آبی است. چرا دوست هست. چرا پرنده میخواند. چرا… چرا همهی اینها هست، وقتی که عشق چنین بیرحم است و مرگ چنین ماتمبرانگیز.
فقط یک مرتبه دیده بودمش، دو مرتبه تلفنی حرف زده بودیم، سه مرتبه به موبایلش SMS زده بودم. همین. امروز بدون مقدمه به سمت خانهاشان رفتم. برای منظوری دیگر. تمام آن ارتباطهای کوتاه هم به خاطر او نبود، برای منظور دیگری بود. میدانستم ناخوش است. فقط همین. نه، فقط همین نبود. او مرده بود. دیروز. …
دیروز بالاخره قرارداد کتاب “عدد، نماد، اسطوره” را با نشر افکار بستم. ۱۰% از بهای پشت جلد را به من میدهند، البته ۴ ماه بعد از انتشار کتاب. حالا فکر میکنم اگر اصلا بهای کتاب را پشت جلد نزنند، چه میشود؟ همین جا و هم اکنون از تمام کسانی که در تهیه و تدوین این کتاب …
سلام اول: روی صحبتم با دوستانی است که در “انجمن خانه فرآوران ایران” و “انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران”، با هم در ارتباط هستیم. بعد: اجازه میخواهم بعد از برگزاری جشن راهنمایان گردشگری در شهر یزد، از فعالیتهایم در دو انجمن یاد شده انصراف دهم. و در ادامه نیز از فعالیتهای اجتماعیام کم کنم. …