سفرنامه: سَفر سُفره

۲۰۰۲)

از امروز فیلمبرداری را شروع کردیم. اولین موضوعی که به ذهنم می رسد این است که ما هزار کدخدا و هزاران خدا داریم. فقط امروز چهار مرتبه توسط سه گروه مختلف تحت پرسش قرار گرفتیم. با اینکه برخورد هیچ کدام بد و ناپسند نبود، اما جالب این است که هر کدام اعتقاد داشتند حراست و …

۲۰۰۱)

– تهران که بودم (همین دو سه روز پیش)، دوستی می گفت: “چند روز پیش تر یک نفر مرغ خریده بود که به خانه اش ببرد، دیگری از دستش قاپید.” در تهران مردم از هم مرغ می دزدند  و من سفرنامه ی سُفره می نویسم. لعنتی… – دیدم “مَکس” ناراحت است. گفتم چه شده؟ گفت: …

۲۰۰۰)

دوباره در قشم هستیم. امروز ساعت ۱۴:۳۵ با هواپیمایی “ایران ایر” از تهران پرواز کردیم.  پنج نفریم. “مکس”، “اَنی”، “شِین” (آشپز استرالیایی که یکی از داوران برنامه “شِف مَستر” Chef Master استرالیاست)، “امیر نوبخت” (صدابردار) و بنده. در ادامه سفر، دو نفر دیگر در شیراز به گروه ملحق خواهند شد. دو روز گذشته بیمار بودم. توانم را از دست …

۱۰۱۱)

“مکس”، “اَنی” و بنده چهارشنبه شب با پرواز به تهران برگشتیم. اما “محمد کاظم” و همسرش “ملودی” امروز با اتومبیل وَن هیوندای به تهران رسیدند. متاسفانه برای بخش دوم سفر “محمد کاظم” همراهمان نیست و این موضوع حداقل برای بنده کمی سخت خواهد بود. دیروز (پنج شنبه) روز استراحت گروه بود. امروز ادامه ی کار …

۱۰۱۰)

فردا شب (۲۶ مهرماه) از قشم به سمت تهران پرواز خواهیم کرد. در چند روز آینده با تحقیق بر روی غذاها و خوراکی های تهران، بخش اول سفر (تحقیق) به پایان خواهد رسید و قسمت دوم (فیلم برداری)، این مرتبه از جنوب به سمت شمال آغاز خواهد شد. بنابراین به زودی دوباره به قشم برمی …

۱۰۰۹)

بالاخره از سواحل دریای مازندران خودمان را به سواحل دریای پارس رساندیم و در این مسیر تنها بخش کوچکی از خوراکی ها و نوشیدنی های کشورمان را مزه کردیم و چشیدیم. حالا قشم هستیم. همین دو ساعت پیش آمدیم. دیروز صبح شیراز دلگشا را ترک کردیم و چند ساعت بعدتر به “اِوز” EWAZ رسیدیم. “اِوز” …

۱۰۰۸)

امروز در شیراز از کارگاه فالوده سازی، کارگاه پخت نان قندی و شیرینی “یوخه” بازدید کردیم. همچنین همسفران استرالیایی را با طعم، رنگ و بوی غذاها و خوردنی هایی همچون “آش سبزیجات”، “ترکیب شیره خرما و ارده”، “ته چین”، “خاطره مادر بزرگ” (عذای مخصوص رستوران صوفی در شیراز)، “خورشت کاری میگو”، “کَلَم پلو” (غذای مخصوص …

۱۰۰۷)

قُل قُل، قُل قُل، قُل قُل جیرجیر، جیرجیر، جیرجیر چنان مستم من امشب، چنان مستم من امشب … … … آوای قلیان و ترانه‌ی جیرجیرک و آواز شجریان ………………………………………………………………………………. یک کوله بار خستگی به همراه داریم. همه امان خسته ایم… به طور خلاصه بگویم که ۲۰ مهر از باغ پسته و انار در “سریزد”، مزرعه …

۱۰۰۶)

چیزی که می خواهم بگویم ممکن است درست نباشد، اما دوست دارم نظرم را بنویسم. احساس می کنم دوستان استرالیایی که با آنها همسفر هستم می توانند چند اپیزود در رابطه با خوراکی های ایران فیلم بسازند، اما برای اینکه بتوانند عمق فرهنگ غذایی کشورمان را درک کنند، به تحقیق و پژوهش بیشتری نیاز دارند. …

۱۰۰۵)

در ادامه ی این “سَفر سُفره” امروز به یزد رسیدیم. قبل از شروع سفر کتابی خریدم با عنوان “خوراک و فرهنگ”. این کتاب بسیار جالب و محتوی مجموعه مقالاتی متناسب با عنوانش است. خواندنش در این سفر، هیجان انگیز و دوست داشتنی شده. تا امروز این سفرنامه شامل هیچ عکسی نبوده ولی برای امروز چند …

۱۰۰۴)

بخشی از تحقیق استرالیایی های همسفرم به این موضوع مربوط می شود که بدانند آیا مواد اولیه خوراکی هایی که در هر منطقه مصرف می شود، متعلق به همان جاست است یا خیر. به همین منظور امروز در بازار اصفهان به دنبال انگبین گشتیم که ماده ی اصلی تولید گز بوده. حالا دیگر کسی گز …

۱۰۰۳)

یک هفته از سفر گذشت، پنج هفته باقی است. اصفهان هستیم. تعداد گردشگران بد نیست. با توجه به شرایط فعلی بد نیست. در کاشان هم بودند. می توان فهمید که از بودن در ایران لذت می برند. جالب است وقتی که با همسفران استرالیایی ام قدم می زدیم، دو استرالیایی در کاشان و چهار دیگر در …

۱۰۰۲)

سرم درد می کند. سه شب متوالی است که درد دارم. موضوع جدیدی نیست، همیشه با من است. امشب کاشان هستیم. دیشب هم کاشان بودیم. فردا به اصفهان می رویم. دیروز غروب “خاله نصرت” را دیدم. اگر نمی شناسیدش، در همین سایت اسمش را جستجو کنید، خواهید یافت. بهتر است بشناسیدش. به هر حال دیدمش …