برای همان برنامه تلویزیونی «غیرمنتظره» که قبلا دربارهاش صحبت کردم، یک سفر سه روزه به استانهای زنجان و قزوین طراحی کردیم. در زیر عکسها را ببینید و توضیحات را بخوانید:
من و سه نفر دیگر (کارگردان، صدابردار، فیلمبردار) ساعت ۱۵ روز پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت، از تهران به مقصد زنجان حرکت کردیم. قصد داشتیم تا از مناطقی فیلم بگیریم و در مورد موضوعاتی حرف بزنیم که کمتر در رابطه با آنها سخن گفته شده. بنابراین از دیدار «گنبد سلطانیه» و «خانقاه چلبی اوغلی» صرف نظر کردیم و به سوی «معبد اژدها» یا همان «داش کسن» رفتیم. «داش کَسَن» (به معنای: سنگتراش) در حدود ۱۵ کیلومتری گنبد سلطانیه واقع شده. اگر قصد دیدار از آن را دارید باید از گنبد سلطانیه حدود ۴ کیلومتر در جادهای که به سوی شهر «خدابنده» (قیدار) میرود، برانید، وقتی به دوراهی رسیدید جادهی سمت چپ را انتخاب کنید و تا روستای «ویر» راهتان را مستقیم ادامه دهید. از روستای «ویر» تا «داش کسن» حدود ۵ کیلومتر راه خاکی در پیش دارید که گاهی به خاطر بارندگی صعبالعبور میشود. ما به زحمت خودمان را به آنجا رساندیم و این در حالی بود که از تاریک شدن هوا و عدم موفقیت در تهیهی فیلم و گزارش نگران بودیم. این عکس را در راه روستای «ویر» به «داش کسن» گرفتم.
همیشه گفتهام که در اردیبهشت ماه، کار کردن معنا ندارد، همهاش باید سفر کرد. خوشبختانه امسال تقریبا همهی این ماه را در سفر (۴ سفر پیاپی) سپری کردم و از شادابی طبیعت لذت بردم. در این سفر نیز با مناظر بدیعی روبرو شدم که عکسهایش را خواهید دید.
اگر واژهی «داش کشن» را در اینترنت جستجو کنید با یک سری اطلاعات مختصر و سطحی روبرو میشوید که به نظر من هیچ کدام حق مطلب را ارائه نکردهاند. بنده اطلاعات چندانی دربارهی «داش کسن» ندارم، اما احساس میکنم که جای بررسی و تحقیق دارد. وجود سه ایوان و چندین محراب (المانهای معماری ایرانی – اسلامی) در نزدیکی دو نقش اژدها (نمادهای چینی – مغولی؟ – شمنی؟) جالب توجه است. به نظر میآید که اینجا قرار بوده یک معبد باشد.
نقش اژدها و دو محراب مقرنس کاری شده در کنارش. عین همین نقش بر صخرهی روبرویی قرار دارد.
انگار دنیا در حال تکوین است. این عکس را در همان معبد اژدها گرفتم. بعد از دیدار از این محل ما به سمت شهر زنجان رفتیم و در رستوران «کاروانسرای سنگی» شام خوردیم. غذایش مثل همیشه خوب و ارزان بود. در رستوران که بودیم برای احوالپرسی با یکی از کسانی که در نوروز جزو مسافرانم در سفر چین بود تماس گرفتم و قرار شد که بعد از شام برای نوشیدن چای به خانهاش برویم. نوشیدن چای همان و شب را در منزلش سپری کردن همان. آدمهای (یک زن و شوهر حدود ۶۵ ساله) نازنینی بودند.
صبح روز جمعه طبق هماهنگی قبلی با محیط زیست استان زنجان به منطقه حفاظت شده «سُهرین» (سرخ آباد) رفتیم تا از گونههای جانوری این منطقه که عمدتا آهو بود دیدار کنیم. از زنجان تا منطقه حفاظت شده سرخ آباد حدود ۳۰ دقیقه راه در پیش است. در تصویر دستههای آهو را میبینید. این آهوها قبلا میتوانستند ییلاق-قشلاق کنند و از اینجا به نزدیکیهای قم بروند که البته دیگر این امکان برایشان وجود ندارد. در منطقه حفاظت شده «سُهرین» حدود ۱۷۰۰ آهو وجود دارد.
محیطبانان آدمهای جالبی هستند. هر روز با طبیعت و خطر سر و کار دارند و به نظر میرسد که کارشان را دوست دارند. محیطبانان منطقه حفاظتشده «سُهرین» با علاقمندی بسیار تدابیری اندیشیدند که ما بتوانیم این دستههای ۱۰۰ تایی آهو را ببینیم و از آنها فیلمبرداری و عکاسی کنیم. اما یک موضوع برای من خیلی جالب بود و ان اینکه آنها به آهو میگویند: «شکار»
اینکه بر روی زمین است، بزرگترین گونهی روباه در ایران، «روباه شنی» و آنکه در آسمان پرواز میکند به نظرم و با کمی تردید «سار گپه» است.
آوای گل را میشد اینجا شنید.
آرامش مطلق در بیکران مناظر
برای رسیدن به مناطقی که عکسهایش را میبینید از راههایی عبور کردیم که حداقل برای من تازگی داشت. از مسیر آب رودخانه گرفته تا سرزمین علفهای بلند، همه را پیمودیم.
گروه در حال فیلمبرداری و صدابرداری است.
بدون شرح
زندگی، شیرین در جریان بود.
با شرابی که نوشیده مستانه میرقصد انگار
تلنگر میخورد به احساس آدم اینجا
بدون شرح
تا به حال به مهمانی گل چه کسی رفته؟
گل گاوزبان
بدون شرح
بدون شرح
این آبی که میبینید پشت یک سد خاکی جمع شده. آهوها هم برای نوشیدن به اینجا میآیند.
بعد از بازدید از منطقه حفاظت شده «سُهرین» به داخل شهر زنجان برگشتیم و چون بازار تعطیل بود به محل «جمعه بازار» رفتیم. اینجا که میبینید معرکهای برپاست و من میخواهم اندکی در مورد معرکهگیری در ایران بنویسم و نهایتا به این نتیجه برسم که همهی زندگی اجتماعی ما معرکهگیری است. در معرکهگیری: یک یا چند نفر آدم میروند وسط و بقیهی مردم دور آنها جمع میشوند. آنکه وسط میایستد خود را «مرشد» مینامد و تمام سعیاش این است که تمام توجه خلقالله را به خود جلب کند. کاری که مرشد میکند یک نوع نمایش است. او رجز میخواند و دعا میکند و پول میگیرد. همیشه در معرکهگیری، مار هست. ظاهرا هیچ کس نمیتواند به این مار نزدیک شود جز خود مرشد. ما مجبوریم به مرشد اطمینان کنیم و به خاطر توانائیاش در افسون و مهار مار، به او خراج بپردازیم. او درناخودآگاه ما این مفهوم را وارد میکند که “شما از مار میترسید و مار از من”. مرشد گاهی زنجیر هم پاره میکند و زور بازوی خودش را به رخ ما میکشد. او پهلوان ماست. مرشد در طول معرکهگیری همهاش وعده و وعید میدهد و وقت تلف میکند و نهایتا بدون انجام هیچ کار قابل توجهی، مردم را سرکیسه میکند. حالا همین را با اتفاقات جامعهی ایرانی مقایسه کنید. دولتمردان همچون مرشد، خود را پهلوانی معرفی میکنند که میتوانند از حق ما دفاع کنند. آنها همیشه ما را از دشمن (زلزله و جنگ و …) میترسانند. آنها همهاش در حال نفرین و دعا هستند و نهایتا فقط به مردم امید واهی میدهند و وقت را تلف میکنند و …. فکر میکنم میتوان در مورد معرکهگیری ایرانی یک داستان همچون «قلعهی حیوانات» نوشت و در آن به طور نمادین خیلی حرفها زد.
همان توضیح بالا
بعد از این که فیلمبرداریامان در زنجان تمام شد، شبانه به سمت قزوین رفتیم. صبح روز شنبه، اولین جایی که در قزوین دیدیم بخش مرمتشدهی بازار بود. در حجرههای بازار، دوسالانهی خوشنویسی برگزار کرده بودند. این عکس را در راستهی بازار گرفتم و فکر میکنم جالب شده. نوری که از نورگیر سقف بازار به بَنر تبلیغ این دوسالانه تابیده، خودش مثل نقطه در هنر خوشنویسی است.
بخشی از بازار سنتی قزوین که مرمت شده است.
راستهی بازار که خیلی خوب مرمت شده و در هر حجره، گالری خوشنویسی برپا بود.
بدون شرح
دقیقا در صد متری بخش مرمتشدهی بازار، «مسجد نبی» قرار دارد که به این شکل درآمده. آیا راه دیگری برای ایجاد سایه نبود؟ به نظر شما چه سنخیتی بین آجرکاری و کاشیکاری مسجد با این سازهها وجود دارد؟
دعا برای محبت و شیرینکاری مینویسم. دعا برای بخت دختر مینویسم. دعا برای رفع سحر و جادو مینویسم. دعا برای فروش خانه، زمین، مغازه، ماشین مینویسم. دعا برای خلاصی از زندان مینویسم. دعا برای رفع افسردگی مینویسم. دعا برای قبولی در درس دبیرستان و دانشگاه مینویسم…. اینجا ایران است.
اینجا، رودبار الموت است.
مرگ ۱ کیلومتر
بدون شرح
بدون شرح
دریاچه اُوان
بدون شرح
دریاچه اُوان
دریاچه اُوان
قلعهی «لَمبِسَر» در نزدیکی «رازمیان» در منطقه الموت قرار دارد و یکی از قلعههای مربوط به دوران حسن صباح بوده.
بعد از دیدار از قلعهی «لمبسر» به «رازمیان» رفتیم و از یکی از باغات بازدید کردیم و با باغبان آن حرف زدیم. وقتی به تهران رسیدیم ساعت ۲۳:۴۵ بود.
دیدگاهها
سفر یعنی فرار…فرار یعنی پنهان شدن…
اما دنیا جای کوچکیست…حداقل برای ما که می فهمیم.
سلام
آرش جان مثل همیشه پر نشاط و خستگی ناپذیر باش.
…………………………………………………………..
جواب: سلام. ارادتمند.
سلام
خواستم بگم یادتان نرود درباره معرکه گیری بنویسید!!
با سلام و خسته نباشید
امیدوارم هرکجا هستید خوش و سلامت باشید و همیشه به گردش و تحقیق باشید.
ازشما میخواستم تشکرو قدردانی کنم بخاطر راهنمایی فوق العاده تون.
۳-۴ روزه که از یونان برگشتم. تنها کشوری بود که سفر به اون احساس غربت نکردم. حتی پرس و جو کردم برای کار که ببنیم می شود در این کشور به این زیبایی زندگی و کار کرد. که متاسفانه کار کردن در این کشور مشکله و کاری برای خارجیان ندارد.
ولی باز هم تصمیم دارم به این کشور سفر کنم چون ۸ روز سفر به این کشور کم است. خیلی جاهای دیدنی دیگری دارد که باید بروم و ببینم.
امیدوار و مثبت باشید. سپاسگزارم از لطفتان
………………………………………………………………………..
جواب: خوشحالم و به امید دیدار
salam aghaye nouraghaee niyaz be rahnamayi shoma daram.ma dar tarikhe 12 ta 15 khordad darim mirim chahrmahal bakhtiyari…mishe begid koja va dar che masiri mitavanim ba ashayer didan konim? jahaye didani ostan ra ham agar emkan darad be man moarefi konid az shoma kheyli mamnun mishavam…ba tashakkor
……………………………………………………..
جواب: سلام. اگر امکان داره تلفنی حرف بزنیم تا بهتر عرض کنم. اما: چشمه دیمه، پیر غار، روستای سرآقا سید، آبشار شیخعلی خان، تالاب چغارخور و آبشار کوهرنگ، مکانهای دیدنی استان هستند. در نزدیکی آبشار شیخعلی خان عشایر بختیاری میزنند. برای اقامت میتوانید به هتل کوهرنگ بروید و البته که باید زودتر اقدام کنید.
سلام. وقتش نشده هنوز که بگیم رسیدن به خیر؟؟
……………………………………………
جواب: سلام. خدمتتان هستم.
سلام و سفر بخیر.از انجایی که سایت شما اعتیاداور است و من در ۲ هفته ئ اینده به اینترنت دسترسی نخواهم داشت بسیار مشتاق بودم که سفرنامه قزوین-زنجان را هم امشب ببینم ولی حیف.اگر امکان داشته باشد که در سفرنامه تان نکات + و – مکانهایی را که دیده اید بنویسید سپاسگزار می شویم.
……………………………………………………………………
جواب: سلام، من برگشتم اما تا همین الان خواب بودم. چشم.
خدا رحمت کند رفنه گان شما را… مادر بزرگ مادرم هر وقت کسی تازه از خواب بیدار میشد یا تازه از حمام در میامد به ان شخص با محبت و احترام میگفت ساعت خواب یا ساعت حمام. خیلی دوست دارم ریشه اش را بدانم ولی قبل از هر چیز میگویم ساعت خواب ارش خان
سلام و بالاخره رسیدن به خیر. در مورد مطلبی که ” پسر ایران ” نوشته اند جایی که یادم نیست کجا ، نوشته بود مقصود از ” ساعت ” خواب یا حمام همان ” صحت ” خواب یا حمام است . و مراد گوینده ارزوی صحت و سلامت برای مخاطب خویش بوده .
( با عذر خواهی از استاد ارجمند )
سلام رسیدن بخیر
پس کوشین؟هنوز خوابین؟
سلام و رسیدن بخیر
سلام عکسها جالب بود با تشکر
سلام وخسته نباشید.
اطلاعات خیلی خوبی بود.
البته به جای واژه ی عربی مقرنس ٬بهتره ازواژه ی فارسیه آهو پا استفاده کرد..
دوتا سوال دارم :
۱- سازنده ی شهرخدابنده ٬همون سازنده ی گنبدسلطانیه هست؟
٢- شما کدوم المان رو شمنی درنظرگرفتید؟
………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از راهنمایی. ۱- نمیدانم ۲- با اینکه در مورد شمنیسم مطالعه کردهام و باور دارم که در «کوه خدا» در استان گلستان، نمادهای شمنی وجود دارد، اما با معماری شمنی آشنایی ندارم. بنده المانی را به عنوان المان شمنی در معماری نمیشناسم، اما گویی در این زمینه مطالعاتی انجام شده و نظریهای بر این مبنا وجود دارد. در ضمن از آنجا که مغولان به مکتب شمنی پایبند بودند و نمونههایی از آثار شمنی در گنبد سلطانیه هم دیده شده، وجود المانهای شمنی در این معبد دور از ذهن نیست.
درباره اینکه نوشتی راسته وزیری سرای سعدالسلطنه قزوین خوب مرمت شده به شدت مخالفم. این راسته زیبا را گویی کوبیدند و از اول ساختند و به معماری اصلی اش وفادار نبودند.
………………………………………………………………………
جواب: سلام. شاید. در این مورد حرفی برای گفتن ندارم رییس.
سلام
خسته نباشید.ممنون خیلی خوب بود.عکسها هم که مثل همیشه دوست داشتنی هستند.
براستی که ماجرای معرکه گیری در همه جای ایران یک سناریو را دنبال می کند !!
تصاویر طبیعت چقدر چقدر روح نواز بــود
…
آش یک غذای ایرانی ست انگار و
چه مناسب حال ایرانیان!
در عجب آش شعله قلم کاری می غلتانند ما را این مرشدان معرکه گیر
ایران یک دیگ بزرگ آش و!!
ملاقه به دستانِ معرکه گیر
چه رشته های مارگزیده ای را به هم می زنند و هم می زنند و..
چه مرادها که نمی گیرند در بالا سر ِ دیــــگ.
رسیدن بخیر آرش جان،خسته نباشی ..مثل همیشه در سفر
………………………………………………………………..
جواب: فدا
فوق تصور زیبا سالها در قزوین درس خوندم ولی هرگز یه همچین زیبایی که شما آفریدین رو ندیده بودم مرسی بی نهایت.
…………………………………………………………….
جواب: سلام و سپاس
سلام
آرش هتل کوهرنگ را به کسی پیشنهاد نکن. من چند روز آنجا بوده ام و افتضاح است.
…………………………………………………….
جواب: سلام. رسیدن به خیر. من قبلا در این هتل اقامت داشتم و بد نبود. حالا که تو راضی نیستی، حتما کیفیتش رو از دست داده. سپاس.
یک نکته راجع به عکس و نوشته راجع به “مرگ ۱ کیلومتر”:
نام کاربری من دقیقا از همین تابلو و روستایی که به این نام خونده میشه، گرفته شده 🙂
برام خیلی جالب بود که این تابلو رو اینجا دیدم مطمئنم هرکسی که این تابلو رو میبینه همون تصور و برداشتی رو داره که شما داشتین، اما باید توضیح بدم که:
اسم صحیح اون روستا مرک هست (merk ) که بخاطر ثقیل بودنش به Merg شهرت پیدا کرده.
این روستا تنها روستای کرد نشین اون ناحیه است. اگه دقت کرده باشین و تونسته باشین از جاده روستا رو ببینین که بعید می دونم!! این روستا کاملا شبیه به روستاهای مناطق کردنشینه یعنی حیاط هر خونه بام خونه پایینیه.
اجداد من (از بیش از دویست سال پیش که به این ناحیه تبعید شدن) در اونجا ساکن بودن و هنوز هم تعدادی از خانوار باقی موندن و به کشاورزی و دامپروری مشغولن، حتی پدر من هم اونجا بدنیا اومدن.
متاسفانه کسی در این روستا به کردی صحبت نمیکنه! با پرس و جویی که از کرد زبانها کردم متوجه شدم مرک معانی مختلفی در زبان کردی داره مثلا دره یا چشمه و هر دوش می تونه درست باشه چون مرک، در دره واقع شده و ۲۳ چشمه در اون ناحیه وجود داره.
……………………………………………………………………….
جواب: سلام. خیلی خیلی ار این اطلاعات جالبی که دادید، سپاسگزارم.
من سمیرا منفرد رو گم کرده بودم (وقتی که ویندوزم پرید!! …… و هرچه در بوک مارک داشتم هم پر زد و رفت)
به لطف شما اینجا پیداش کردم 😀
هرچند سمیرا رو نمیشناسم اما چند سفرم رو مدیونش هستم
ممنونم از شما
…………………………………………………………………..
جواب: سلام. خانم منفرد خیلی با حوصله هستند و یکی از کاملترین قلمها را در رابطه با سفرنامهنویسی دارند. من گاهی به ایشون غبطه میخورم. خانم منفرد جزو مسافرانی بودند که با هم به سفر برزیل رفتیم.
با سلام و عرض تشکر از عکسهای بسیار زیبا تون.
میخاستم عرض کنم عکسی که تحت عنوان “گل گاوزبان” گذاشتید ، این گیاه نیست. گل گاو زبون یه شکل دیگه است !!
……………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از اطلاع رسانی.
با سلام
ازشهر باستانی گزبرخوارواقع در استان اصفهان به خصوص از موزه مردم شناسی آن دیدن فرمایید.
…………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. چشم. سپاس از اطلاع رسانی.
SALAM MAN AZ TAHSIKARDEHAYE ROOSTAYE VIAR HASTAM.AZ IN KE SALIGHE BE KHARJ DADID MOTASHAKKERAM.BA AREZOOYE SARAFRAZI BAR SHOMA.
…………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از محبت شما. زنده باشید.
شاید دلیل اینکه من این همه از نوشته ها و سفرنامه هاتون کیف می کنم و روح و فکرم رها و سبک میشه در این سایت این باشه که شما خودتون از نوشتن به شدت لذت میبرید…..
استاد به شدت دلم برای سایتتون تنگ میشه، از خوندنتون سیر نمیشم و سفر از نگاه شما اصلا کلا یک چیز دیگه ست.
عکس ها و شرح ها روحمو زنده می کنه.
مطلب معرکه گیری بعد از بیش از ده سال از نوشته شدنش هنوز و حتی بهتر هم کار می کنه!!
………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باشید. سپاس که همراه هستید.