۵- توکیو!

“رولان بارت” می نویسد:

اگر می خواستم مردانی خیالی را تصور کنم، می توانستم نامی ابداعی بر آنها بگذارم، آنها را برای خود به موضوعی رمانتیک تبدیل کنم و به این ترتیبب سرزمینی افسانه ای برای خود بسازم، بی آنکه نیازی باشد تا هیچ سرزمین حقیقی ای را به خطر بیندازم، و در نهایت می توانستم با این مردمان خیالی، بی آنکه مدعی بازنمایی یا تحلیل کوچک ترین واقعیتی باشم، گوشه ای از جهان را به ذهن  آورم و بر خطوطی پای فشارم و به عمد از این خطوط یک نظام بر پا کنم، نظامی که من آن را ژاپن می نامم.

………………………………………….

و احساس من این است که توکیو برای یک توریست (شاید) جاذبه چندانی نداشته باشد، جز اینکه پز بدهد و به دوستانش بگوید: “توکیو را دیده ام”. البته گفتن جملات اینچنینی و برتری جویی با استفاده از اهرم و ابزار سفرهای دور و دراز، این روزها خودش کلی قدر و قیمت دارد و …

بگذریم…

بله، توکیو در نگاه نخست جذاب نیست. اما اگر از عدم جذابیت اولیه صرف نظر کنیم، این شهر و کلا ژاپن برای کشف و شهود و مطالعه در احوالات، خیلی جای کار دارد. من برای این دومی (کشف و شهود و …) اینجا را دوست دارم، هرچند که برای اولی (جذابیت) هم دلم را صابون زده بودم. این را هم بگویم که هنوز از درستی و صحت احساسم مطمئن نیستم. عادت دارم احساساتم را بنویسم، هرچند که ممکن است درست نباشند یا خیلی زود تغییر کنند. اینجا (این سایت) دفتر گشاده شده روحیات و برداشت های من است. دوست دارم همه بدانند که یک فرد (این فرد می تواند من، شما یا هر کس دیگری باشد) چه روال و فرآیندی را در اندیشه هایش طی می کند، برای خودشناسی خوب است. می نویسم که یادم باشد و بعدا به خودم دروغ نگویم.

از این هم بگذریم…

قبلا ۶ مرتبه به چین سفر کرده ام که فقط در یک مرتبه اش، یک ماه آنجا مانده ام. ژاپن به چین بسیار شباهت دارد و شاید -با اینکه آرزویم این بوده که ژاپن را ببینم- به همین دلیل است که هنوز به درک فردی از خاص بودن ژاپن نرسیده ام. معتقدم این درک فردی مهمترین چیزی است که هر کس باید به آن برسد.

۲۲ سال است سفر می کنم که ۱۰ سال آن به صورت حرفه ای بوده (در صورت علاقه می توانید برای خواندن سفرشمارهایم به آدرس http://nooraghayee.com/?p=13620 رجوع کنید) اما شاید حالا کم کم می فهمم آنچه که گاهی به ذهن ما فرو می کنند و آن را برایمان اصل ثابت شده قرار می دهند، نسخه نخ نما شده و رنگ و رو رفته ای است از امیدها، آرزوها و خواسته هایی بر مبنای حقارت هایمان. ما نمی دانیم کجای کاریم و قرار هم نیست که بفهمیم. منظورم از ما، فقط من و تو یا ما ایرانی ها نیستیم، بلکه از ۹۵ درصد آدم های دنیا و یا شاید ۱۰۰ درصدشان حرف می زنم.

از این یکی هم بگذریم…

اینک گزارش تصویری توکیو و چند خط اطلاعات جدید را تقدیم می کنم:

– توکیو در دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی از لحاظ محیط زیستی وضعیت بسیار وخیمی داشته تا جایی که مردم دچار بیماری های عذاب آوری شده بودند. خط مشی محیط زیستی این شهر بعد از این نابسامانی ها شکل گرفته و حالا دیگر از آلودگی های آن زمان خبری نیست. مردم این کشور با یک عزم ملی دوباره محیط زیست خود را احیا کرده اند. این می تواند خبر خوبی برای کشور ما باشد، اگرکه همت داشته باشیم.

– در سطح شهر به ندرت سطل زباله دیده می شود. هیچ ته سیگاری بر روی زمین نیفتاده. اینجا خود مردم مسوول پاکیزگی شهر هستند نه شهرداری.

– مردم این کشور برای مصرف کم و استفاده درست از انرژی بسیار حساس هستند. گفته می شود ژاپنی ها در دهه ۵۰ میلادی یخچال تولید کردند اما خودشان تا دهه هفتاد (حدود ۲۵ سال بعد) از آن استفاده نکردند. به اعتقاد برخی، خام خوری ژاپنی ها به همین طرز نگاهشان به مصرف انرژی مرتبط است.

– در این کشور زنان به وضوح از مردان در سطح پایین تری از موقعیت اجتماعی قرار دارند. برای من اتفاق افتاد: وقتی بر روی صندلی نشسته بودم و در همان حال تورلیدر تور یک روزه به مقصد کوه فوجی که می خواست با من حرف بزند، تقریبا زانو زد تا صورتش پایین تر از صورت من قرار بگیرد و بعد صحبت کرد.

طبق یک گزارش مستند، هنوز زنان نمی توانند:

۱- به برخی از کوه ها صعود کنند، ۲- ورودشان به برخی از معابد ممنوع است، ۳- حق ندارند برای دیدن کشتی آیینی “سومو” Sumo به مکان برگزاری مراسم بروند، ۴ نمی توانند در “هتل کپسول ها” بخوابند، ۵- تقریبا نمی‌توانند در یک رستوران سرآشپز “سوشی” sushi بشوند، و …

– به صورت سنتی وقتی یک امپراطور فوت می کند و امپراطور جدید جای او را می گیرد، سال تقویم عوض می‌شود. مثلا الان در ژاپن سال ۲۷ Heisei است، به این معنی که امپراطور فعلی ۲۷ سال است که امپراطور این کشور شده.

– در ژاپن تورم وجود ندارد و این موضوع خیلی هم خوب نیست. به همین خاطر دولت سعی دارد تا ۱۰ سال آینده دو درصد تورم ایجاد کند.

– احتمالا می دانید که Sakura یا همان شکوفه های گیلاس در ژاپن خیلی مورد توجه هستند، هم برای مردم بومی و هم برای گردشگران جذابیت ویژه ای دارند. اما شاید ندانید که این شکوفه ها به میوه تبدیل نمی شوند و همه در اثر سرما از بین می روند. یعنی این همه درخت گیلاس و این همه شکوفه ثمر ندارد و ژاپنی ها برای مصرف خوراکی از آمریکا گیلاس وارد می کنند. ظاهرا مردان ژاپنی را به دلیل سردمزاحی با شکوفه های گیلاس قیاس می کنند.

– در این کشور، روز تولد هر فردی به او مرخصی می دهند. ضمنا از او خواسته می شود که در این روز آزمایشات پزشکی لازم را انجام دهد تا از سلامت جسمی خودش مطمئن شود. نتیجه این آزمایشات برای تمدید قرارداد لازم است.

– مردم این کشور تک پاسپورتی هستند. یعنی اگر پاسپورت ژاپنی داشته باشید، دیگر نمی توانید پاسپورت کشور دیگری را به دست بیاورید و بالعکس.

– اگر به نقشه ژاپن دقت کنید، متوجه می شوید که این کشور به صورت طولی گسترده شده و عرض چندانی ندارد. اما ژاپنی ها دوست ندارند به این نکته که “عرض کشورشان کم است” اشاره شود. بنابراین هرگز نمی گویند ژاپن شمالی یا ژاپن جنوبی، بلکه اشاره می کنند ژاپن شرقی و ژاپن غربی.

– من همیشه فکر می کردم که چرا تهران به اندازه کافی درخت ندارد، اما درخت های توکیو از تهران هم کمتر است. من این شهر را شهر بی درخت می نامم.

نمایی از شهر توکیو از فراز برج توکیو Tokyo Tower

همان توضیح قبلی

در تصویر دیده می شود که اتوبان از سطح زمین فاصله دارد.

نمایی دیگر از شهر توکیو

کوه فوجی در آن دوردست، انگار بودایی است که با لباس سفید به مراقبه نشسته.

سیگار کشیدن در همه فضاهای عمومی هم آزاد نیست. گاهی می بینید چند نفر یکجا جمع شده اند و سیگار می کشند، خواهید دانست که آنجا (حتی در هوای آزاد) مکانی است برای سیگار کشیدن، و مثلا نمی توانید ۵ متر آنطرف تر سیگار بکشید.

مجسمه ای از یک سامورایی

امپراطور در یک کاخ و باغ نسبتا بزرگ در وسط شهر زندگی می کند. تصویر بالا خندق و دیوار باغ او را نشان می دهد. این مکان من را به یاد شهر ممنوعه پکن انداخت.

همان توضیح بالا

نمایی از ساختمان های توکیو در نزدیکی محل اقامت امپراطور

بدون شرح

ما در رستوران ایرانی -عربی علاءالدین غذا خوردیم.

آدرس: ۲nd Floor – Yasuda Building – 3-2-6 Roppongi – Nishi-Azabu – Minato-ku – Tokyo

تلفن: ۰۳۵۷۷۵۶۰۹۰

سفره هفت سین در داخل رستوران علاءالدین

در ژاپن پلاک اتومبیل ها به دو رنگ متفاوت سفید و زرد است. اتومبیل های با پلاک زرد به خاطر مصرف کمتر و کوچک بودن، مالیات کمتری می پردازند.

این هم اتومبیلی با پلاک زرد

در تصویر نمایی از قدیمی ترین معبد بودایی در توکیو را می بینید که به نام معبد Senso-ji معروف است.

این معبد در نزدیکی رود “سومیدا” (بلندترین رود جاری در شهر توکیو Sumida-gawa) قرار گرفته. افسانه دو برادر ماهیگیر که از رود “سومیدا” ماهی می گرفتند با تاریخ این معبد گره خورده. در نزدیکی این معبد، یک معبد شینتویی به نام Asakusa و یک “پاگودا” هم قرار دارد.

“شینتو” به معنی “راه خدایان”، قدیمی ترین آیین مذهبی و دین بومی ژاپن است. برخی آن را قدیمی ترین مکتب مذهبی جهان می دانند. در این رابطه می توانید از اینترنت یا از کتاب “دین های ژاپنی” اطلاعات کسب کنید.

نمایی از محوطه معبد

کیمونو و ساکورا

شاید فکر کنید که حلیم به هم می زنند، ولی در واقع ژاپنی های معتقدی هستند که عود دود می کنند.

مربوط به همان توضیح بالا

وقتی یک بودایی وارد معبد می شود، چند حرکت را انجام می دهد: ۱- عود دود می کند، ۲- به سمت حوض آب می رود و با استفاده از این ملاقه ها، کمی آب برمی دارد و دست هایش را به نوبت خیس می کند، ۳- داخل معبد می شود، اگر بشود شمعی روشن می کند و نیایش می کند.

اگر یادتان باشد در بخشی از گزارش قبل (در معبد ZOJOJI) نوشتم که “قضییه کاغذهای پیچیده شده” را بعدا می گویم. حالا وقتش است:

درواقع می توان گفت که آن قضییه، مثل فالگیری خودمان است. به این تصویر و ۵ تصویر بعد نگاه کنید تا قصه اش را برایتان بنویسم.

در تصویر بالا، آن آقا یک جعبه فلزی را تکان می دهد تا چوبهای داخل آن تکان بخورد. منظورم از چوب، چیزی شبیه همان قاشق های چوبی ژاپنی هاست.

بعد یک چوب را به صورت اتفاقی از داخل جعبه فلزی بیرون می آورد.

بر روی چوب یک کد نوشته شده که شبیه همان کد بر روی در کشوهای کوچکی که در تصویر هم می بینید نوشته شده. بنابراین فرد بر اساس کد نوشته شده بر روی چوب، کشوی مربوطه را باز می کند و یکی از کاغذها را از داخل آن بیرون می کشد.

سپس نوشته که متنی شبیه به آرزو یا نیت است توسط فرد خوانده می شود و برای اینکه آن آرزو اجابت شود، کاغذ تا شده و به میله ای که در تصویر زیر می بینید گره زده می شود.

در تصویر بالا، این آقا آرزویش را به میله گره می زند.

و این خانم هم.

انگار با خودش فکر می کند من آرزویش را می دزدم، که اینجوری نگاهم می کند!

در این جا (داخل معبد) مومنان، سکه ای به سمت صندوق بزرگ چوبی که جلوی رویشان قرار دارد پرتاب می کنند، کف دست چپشان را به کف دست راستشان می زنند و سپس نیایش می کنند. ظاهرا دست چپ نماد خود فرد، و دست راست نماد بوداست. در واقع چسباندن دو کف دست به هم، این مفهوم را دارد که فرد آرزو دارد به صورت تمام و کمال مثل بودا رفتار کند و مثل او بشود.

نمایی از یک “پاگودا” که در محوطه معبد “سنسوجی” قرار دارد را در تصویر می بینید. زمانی که اسطوره بازی می کردم، بر روی “پاگودا” کار کرده بودم. حالا بخشی از آن اطلاعات را تقدیم می کنم:

“پاگودا”ها بناهای عمدتا چوبی چند طبقه ای هستند که از لحاظ معنایی برای پیروان ادیان تائوئیسم و بودیسم اهمیت ویژه ای دارند. “پاگودا” در چین زیاد دیده می شود و شباهت نسبی با “استوپا” دارد. اگر بخواهید بدانید “استوپا” چیست، بد نیست در اینترنت جستجو کنید. تعداد طبقات “پاگودا باید فرد باشد و از ۵ تا ۱۳ طبقه است. در مرکز این بناها یک تیرک چوبی قرار دارد که از همه تیرک های چوبی بزرگتر است و دقیقا در مرکز بنا قرار گرفته. به این تیرک در مفاهیم اسطوره ای axis mundi یا “محور جهان” گفته می شود که معانی خاص خودش را دارد.

“ویل دورانت” اعتقاد داشت که واژه “پاگودا” از واژه “بتخانه” ایرانی گرفته شده. اینکه این حرف او چقدر مستند است، جای شک و بررسی دارد.

این نماد، یک نماد جهانی است.

نیایش می کند.

این تصویر را بر روی یک تخته سنگ در داخل معبد “سنسوجی” دیدم.

بر روی سربند بانویی که در تصویر بالا دیدید، یک بودا روبروی یک گل نیلوفر نشسته.

با دیدنش یاد “سواس” (نوعی کفش که با گیاه “داز” بافته می شود) بلوچ ها افتادم.

به ذهنم رسید برای اینکه “سواس”، این صنایع دستی کاربردی بلوچی به فراموشی سپرده نشود، چند جفت از آنها را در اندازه های بزرگ ببافند و به نمایش بگذارند.

این هم نمایش میمون بازی در حیاط معبد شینتویی “آساکوسا”

به این معبد، معبد “سانجا” هم گفته می شود. اسم “سانجا” از جشن “سانجا”، یکی از سه جشن مهم مکتب “شینتو” می آید که در همین معبد برگزار می شود.

تصویری از یک شغل قدیمی را می بینید که امروزه برای خوشایند گردشگران انجام می شود.

نمایی از بازارچه جلوی معبد “سنسوجی” را در تصویر می بینید.

این هم برج Sky Tree

برج در منطقه “سومیدا” (نام رودی در توکیو) و در نزدیکی معبد “سنسوجی” قرار دارد. Sky Tree به عنوان بلندترین سازه معماری در ژاپن ۶۳۴ متر ارتفاع دارد و در سال ۲۰۱۲ به بهره برداری رسیده است. ما از فراز این برج هم شهر را نگریستیم.

نمایی از شهر توکیو که به صورت نقاشی و انیمیشن در داخل برج به نمایش در آمده است.

برای اینکه مطمئن شوید این تصویر اینمیشن است، به اختلاف موقعیت اتومبیل ها در این تصویر و تصویر پایینی دقت بفرمایید.

به توضیح بالا رجوع شود.

نمایی از توکیو از فراز Sky Tree

همان

رود “سومیدا” در تصویر مشخص است.

بدون شرح

دو کار بکنید:

۱- بگویید چگونه این عکس را گرفته ام. جوابش سخت نیست.

۲- تعبیر خودتان را بنویسد.

نمایی از برج در شب

دیدگاه‌ها

  1. نادره توانا

    سلام آرش عزیزم.چقدر نوشته های بهاری امسالت دلنشین است.ممنونم ازتو که مارو همراه می کنی.دلمان تنگ شده بوده برای سفرنامه نویسی هایت آن هم اینگونه.چه خوب که مسافران این سفر راهنمایی چون آرش دارند.حسودیم شد.خوش باشی و شات های دوربینت مستدام
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از محبتت اما حسودی نکن. چون اونجوری که خودم میخوام فعلا ژاپن رو نمی شناسم. شاید بعدا و در سفرهای بعدی کارم بهتر بشه.

  2. خاطره

    زنده باشی آرش عزیز
    سپاس از تو. که ما رو با سفرنامه هات به توکیو بردی.
    به جورایی حس میکنم.که ژاپن روح نداره و شاید مقصدی نباشه که باز آدم رو به اونجا بکشونه……
    تندرست باشی آقا
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. روح داره، اما توکیوی خیلی صنعتیه، و البته ژاپن امروز کشور کار، کار و کاره. بنابراین شاید برای ما ایرانی ها کمی عجیب باشه و با سبک زندگی ما جور درنیاد.

  3. مه مطهر

    دمت گرم از وضعیت زنان و نگاه مردم بهقضا و قدر بیشتر بگو بوداییها معمولا خیلی با همه چیز در صلحند چطوره که لودگی جنگ و زلزله براشون خواست خدا نبوده و و با انتخابهای آگاهانه تغییرش دادن؟
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سعی می کنم تا میتونم و تا جایی که وقت و حوصله و اطلاعاتم (اطلاعاتی که کشب خواهم کرد) اجازه میده، از دریافت هام بنویسم.

  4. فرشته

    چقدر خوب بوووود 🙂 از مشاهداتت و نوشتنشون ممنونم. مخصوصا قسمتی که در مورد خانمها بود خیلی برام جالب بود. مرسی 🙂
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. لطف تو شامل حال منه. سپاس.

  5. مریم جلالی

    سلام
    آقای نورآقایی ، سال نو مبارک .
    ممنون از متناتون. ژاپن را با توضیحات جذاب شما در تخیلم سفر کردم.
    عالی بود
    خدا قوت.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم. شاد و پیروز باشید.

  6. دوست

    سلام. شهر بی درخت تعبیر جالبی است…برج در شب قشنگ بود شبیه برج میلاد هست. من فکر می کنم خوب شما از بالا برجsky tree عکس گرفته ای والا!
    اما اون عکس سبز آدمک؟؟ زده شده به پنجره؟ !
    کالسکه هم من رو یاد سریالهای اونها انداخت، نماد رو سطل آشغال هستش؟ نماد چیه؟؟! در مورد اسطوره قبلا گفتم وباز می گویم ….شما بی نظیری
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ۱- بازتاب علامت خروج اضطراری روی شیشه افتاده و من از اون به همراه منظره شهر عکس گرفتم. ۲- اون سطل آشغال نیست. نمادش هم چلیپاست.
    موفق باشید.

  7. نسرين عاليخاني

    درود استاد جان
    گزارشتان جالب و خواندنی است . از اینکه ما را به نوشته هایتان به هرکجا که می روید می برید سپاسگزارم
    در جواب سوال بالا فکر می کنم این تصویر را از پشت یک دیوار شیشه ای که می تواند در ، پنجره یا هر چیز دیگری باشد گرفتید و دوم در تصویر اول به گمانم رودخانه یک طرفه است.در تصویر دوم در نگاه اول احساس کردم که این ساختمانی است که با نور به این شکل در آمده و ممکن است معرف یک پیام خاص باشد.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  8. دوست

    آهان، از تو آسانسور عکس گرفتن استاد جان
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خیر.

  9. م.معظم

    سلام و سال نو مبارک
    ایشالا هوای بهاری اونجا و شکوفه های گیلاس معروف هم ببینید
    فوجی را از نزدیک دیدید ؟ابهت دماوند را داره به عنوان خواهر خوانده !؟
    امیدوارم تجارب خوب و نابی را کشف کنید
    موفق و شاد و سلامت باشید
    سپاس
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. بله، فوجی رو هم دیدیم. گزارش تصویری در نوشته بعدی تقدیم شده.

  10. مریم ناوی

    سلام استاد
    این مدل آرزو کردن به سبک ژاپنی به مذاق من که اصلن خوش نیومد! آرزو اونیه که سالها در حسرتش بوده باشی ، شبها به امیدش بخوابی و رویاها ببینی و روزها به هوایش بارها و بارها از مجمر دل آه کشیده باشی! آرزوهای از قبل نوشته شده و شانسی که لذتی نداره! بازم ایول به همین مدل آرزو کردن جهان سومی خودمون!
    ……………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. شاید حق با شماست. نمی دونم.

  11. الف

    جواب سوالتو که توضیح دادین، ولی احساس من از اون عکس ۱ آدم سرگردون و تنهاست که دنبال رهایی و رفتن از جای شلوغ و بی هویته که باهاش سازگار نیست.
    خسته نباشید و ممنون از گزارش زیباتون.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. زنده باد شما.

  12. المیرا

    ای حلزون از کوه فوجی یاما بالا برو….اما آرام آرام

    نمی دونم چرا این جمله کوتاه وحاشیه ای ازفیلم (پری)داریوش مهرجویی درذهنم حک شده….

    ای حلزون ازکوه فوجی یاما بالا برو…اما آرام آرام
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. نمی دونم ولی وقتی به معنای جمله فکر می کنی خیلی حرفها داره.

  13. المیرا

    به نظرم مهم نیست که آن شکوفه های زیبای
    گیلاس میوه نمی دهند……

    چیزی بسیار غنی تر وجاودانه تر از میوه بوجود می آورند…

    وآن زیبایی وشکوه ابدی است
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. بله، خوبی و بدی در کنار هم. شاید هم نه خوبی است و نه بدی، فقط هست.

  14. المیرا

    اون خانم که موقع صحبت خودش را به سمت پایینتر متمایل کرده(البته متوجه نشدم که آیا اینقدر قد بلند بوده که همسطح شما بوده!!)

    به نظرم یک کار طبیعی وتا حدودی غریزی را انجام داده …چون یک حس آرامش بخش تری برای یک زن داره موقع صحبت با مرد …تا صحبت چشم توچشم از روبه رو ویه جورایی شاخ توشاخ….البته کلا می دونم زنان ژاپنی خیلی ملایم ومطیع هستن
    ………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. جالبه این طرز فکر و نگاه شما. تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم.

  15. Masi

    در رابطه با تعبیر از اون عکسی که پرسیدین:
    ۱- تو این شهر شلوغ فقط راههای اضطراری به کار میان.
    ۲- پشت هر دری، حتی اضطراریش….روشنایی منتظره ( نمیدونم چرا با دیدن این تصویر یاد یک سکانس از فیلم لئون حرفه ایی افتادم، اونجایی که ماتیلدا از راهرو ساختمون رد میشه و میبینه قاچاقچیا تو خونه شونن و میره به سمت خونه لئون و پشت در منتظر میشه تا در رو براش باز کنه، نور بعد از باز کردن در توی صورت دخترک ) خیلی بی مناسبت یاد این سکانس افتادم تو تاریکی این تصویر
    ……………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که نظر دادید.

  16. سمیرا

    الان متوجه شدم چرا در فیلم Perfect Days
    Hirayama، شخصیت اصلی فیلم هر روز صبح که از خانه به سمت محل کار می رفت به برج Sky Tree نگاه می کرد.

    سپاس برای اشاره به “درختان”.
    ………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از اینکه این متن رو مطالعه کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *